مقالات آموزشی

۷ فعالیت روزانه والدین که سلامت روانی کودکان را تضمین می کند

اولویت های شما کجاست؟

شما برای اطمینان از موفقیت فرزندتان در بزرگسالی روزانه چه می کنید؟ شاید آنها را در یک مدرسه خوب ثبت نام کنید و آموزش خوبی برای آنها فراهم کنید که روزی شغل پردرآمدی برای آنها به ارمغان بیاورد. یا آنها را در ورزش قرار می دهید، به این امید که روزی بورسیه تحصیلی بگیرند. برخی از والدین هر کاری که از دستشان بر می‌آید انجام می‌دهند تا اطمینان حاصل کنند که بچه‌هایشان سالم غذا می‌خورند تا بتوانند زندگی پرنشاط و عاری از بیماری را شروع کنند.

درست مانند ضرب المثل “شما همان چیزی هستید که می خورید.” همین امر را می توان در مورد فرزندپروری نیز گفت. فرزندان شما تا آخر عمر تحت تأثیر کارهایی که روزانه انجام می دهید، ارائه می دهید و از آنها انتظار دارید، خواهند بود.

و در حالی که هیچ یک از آرزوهای بالا اشتباه نیست، چرا ما اغلب از مسئولیت باورنکردنی برای پرورش و سلامت روانی روزانه کودک خود غفلت می کنیم؟ در مورد زندگی معنوی آنها چطور؟ یا زندگی عاطفی آنها؟

اغلب، والدین درگیر کارهای روزمره می شوند و فکر می کنند تحصیلات عالی، وعده های غذایی کامل و فعالیت های اجتماعی آنها چیزی است که یک کودک موفق را می سازد. اما قلب آنها چطور؟ ذهن آنها؟ روحشان؟ رابطه شما با آنها؟

ما در یک فرهنگ سریع و پر توقع زندگی می کنیم که ثروت ذهنی و عاطفی ما و فرزندانمان را ربوده و عمیقاً با یکدیگر ارتباط برقرار می کند.

وقتی کانون خانواده دارای اولویت های ناهمگون باشد، تأثیر منفی بر همه خواهد گذاشت. چگونه؟

وقتی تصمیم می‌گیرید به جای اینکه در چشمان فرزندتان به تلفنتان نگاه کنید و در مورد چیز جالبی که به تازگی تجربه کرده است به شما بگوید، اولویت‌های شما خاموش است. وقتی سر خود را در مورد آنچه که فرزندانتان در شبکه های اجتماعی، مدرسه و کلیسا تجربه می کنند زیر خاک می گذارید، اولویت های شما از بین می رود. وقتی هر کاری که می توانید انجام دهید تا فرزندتان تحصیلات خوبی داشته باشد اما همزمان نتوانید بیش از ۵ دقیقه در روز با او صحبت کنید، اولویت های شما از بین می رود.

من این را نمی گویم که شما احساس کنید یک پدر و مادر وحشتناک هستید. من این را می گویم زیرا همه ما در مورد اولویت ها باید روی آن کار کنیم. همه ما در رفاه، سلامت روان و وجود آینده فرزندمان نقشی داریم و این با شما، پدر و مادر، آغاز می شود.

با آگاهی که اکنون در مورد مسائل سلامت روان در میان جوانان امروزی داریم، والدین باید بیدار شوند و تشخیص دهند که چه نقشی دارند.

قبل از اینکه به دنبال بهترین ها برای فرزندتان در زمینه تحصیل، سلامت، موفقیت یا موقعیت اجتماعی باشید، این را به خاطر بسپارید. آیا فکر می کنید وقتی فرزند شما بزرگ شد به گذشته نگاه می کند و آرزو می کند که ای کاش ماشین زیباتر، تحصیلات بهتر یا خانه بزرگتری داشت؟ یا فکر می کنید آنها به گذشته نگاه خواهند کرد و به یاد خواهند آورد که آیا شما قابل دسترسی بودید، آنها را بدون توجه به هر اتفاقی می پذیرفتید، با دقت به آنها گوش می دادید و واقعاً به قلب آنها اهمیت می دادید؟

همانطور که در مورد آن فکر می کنید، به یاد داشته باشید که تعاملات روزانه شما همان جایی است که همه چیز شروع می شود. لحنی که می خواهید برای خانواده خود تنظیم کنید چیست؟ آیا از بودن در خانه لذت می برند؟ آیا آنها می خواهند دوستان خود را به آنجا دعوت کنند؟ آیا آنها از شریک شدن قلب خود با شما احساس امنیت می کنند یا از مجازات شدن می ترسند؟ آیا احساسات بزرگ آنها با ملایمت یا ناامیدی مواجه می شود؟ باز هم، این یک سفر احساس گناه نیست، بلکه فراخوانی از والدین برای انجام کاری در پی این شکست سلامت روان که بر ذهن و قلب فرزندان ما تأثیر می گذارد.

با این گفته، در اینجا کارهای ملموسی وجود دارد که می توانید روزانه انجام دهید که نه تنها از سلامت روان فرزندتان حمایت می کند، بلکه با آنها ارتباط برقرار می کند، روابط سالمی را پرورش می دهد و ابزار لازم برای سلامت ذهنی، معنوی و عاطفی را در اختیار او قرار می دهد.

۱. ابزار انتخاب عاقلانه و حل مشکلات را به آنها بدهید

آیا این ضرب المثل را شنیده اید که “ما مجموع انتخاب های خود هستیم؟” انتخاب‌ها، چه کوچک و چه بزرگ، در طول زندگی‌مان بر ما تأثیر می‌گذارند. یک انتخاب متفاوت در زندگی شما می تواند آینده شما را به شدت تغییر دهد. به همین دلیل است که فرزند شما باید در انتخاب های خود مطمئن باشد. به عنوان والدین، هدایت و نظم و انضباط با نیت خوب ما اغلب می تواند فرزندانمان را به بی اعتمادی به خود و انتخاب هایشان سوق دهد. با نظم و انضباط با ذهنیت کنترل به جای هدایت، باعث می‌شویم فرزندانمان فکر کنند که انتخاب‌هایشان باید برای رضایت ما باشد. 

وقتی این کار را انجام می‌دهیم، فرصت‌های فراوانی را از دست می‌دهیم تا به فرزندان خود بیاموزیم که چگونه برای خود فکر کنند، استدلال کنند و بر اساس آنچه درست است انتخاب کنند، یا حتی برای کسانی از شما که به آنچه خدا برای زندگی‌شان می‌خواهد ایمان دارند. به عنوان پدر و مادر، ما باید از مسیر خارج شویم. ما فقط سفیر خدا نزد فرزندانمان هستیم ، نه ارباب. ما پیام را منتقل می کنیم، اما عروسک گردان نیستیم. ما از طریق عمل آموزش می دهیم و نه با غلبه بر نظرات. ما گوش می دهیم تا بفهمیم ، نه برای پاسخگویی.

وقتی فرزندتان را طوری تربیت کنید که خودش فکر کند و انتخاب هایی انجام دهد که بر اساس نظر شما نیست، بلکه بر اساس آنچه درست است، از سلامت روان او حمایت می کنید . اما چگونه می توانیم این را در زندگی روزمره پیاده کنیم؟

گوش بده. بپرسید که آیا نظر شما را در مورد چیزی می خواهند. از آنها بپرسید که چرا به نتیجه رسیدند.

وقتی آنها انتخاب بدی می کنند، بپرسید. “چگونه می توانید این مشکل را حل کنید؟ برای درست شدن آن چه باید کرد؟»

وقتی می‌خواهند فیلمی را ببینند، برای آن به بلوغ کافی نرسیده‌اند… «بیایید در مورد آنچه در فیلم است صحبت کنیم و چرا آن را برای شما مناسب نمی‌دانم. نظر شما در مورد این فیلم چیست؟» شاید آن را تماشا کنید و اجازه دهید آنها تجربه کنند که چرا شما نمی‌خواستید آن را ببینند. در مورد اینکه چرا آموزنده نبود صحبت کنید.

وقتی از شما می پرسند که چرا نمی توانند کاری را انجام دهند، دلیل آن را توضیح دهید. آنها را با یک جمله “چون من گفتم” را کنار نزنید.

در تعاملات خود عامدانه باشید. روزانه. مشکلات آنها را برای آنها حل نکنید.

۲. آنها را از شک بهره مند کنید

فرزند شما در این دنیای امروزی با چیزهای زیادی روبرو است. اگر فشار به اندازه ای نباشد که نمرات آنها خوب باشد، دوستی آنها گیج کننده خواهد بود، بدن آنها تغییر می کند و دیدگاه های آنها نابالغ می شود. به عنوان بزرگسال، ما اغلب فراموش می کنیم که این همه فشار چه احساسی دارد. و اگر واقعاً عمیقاً به این موضوع بپردازید که چرا خودکشی بیشتر در میان جوانان اتفاق می افتد، خواهید دید که انتظار کمال از جامعه، همسالان، معلمان و والدین یکی از دلایل اصلی است.

به فرزند خود از شک و تردید بهره مند شوید. به عبارت دیگر، برای اشتباهات خود لطف داشته باشید. از انتظار کمال دست بردارید من در اینجا توصیه نمی کنم که اجازه دهیم سرپیچی آنها از بین برود، نه. من می گویم که اجازه دهید فیض هدایت شود و اصلاح به دنبال آن باشد. بگذار عشق بر میل به درست بودن غلبه کند. اجازه دهید بله شما بله باشد و نه شما نه، اما جا را برای بسیاری از “اوه، من در مورد آن فکر نمی کردم. نکته خوبی است. من می خواهم دوباره ارزیابی کنم.»

۳. صاحب نقش والدین باشید

پدر و مادر بودن برای شما چه معنایی دارد؟ داشتن نقش والدینی به معنای پذیرفتن مسئولیت آموزش، الگوسازی و راهنمایی فرزندتان از نظر عاطفی، معنوی، ذهنی و جسمی است. این بدان معنا نیست که ما آنها را به گروه های جوانان یا کلیساها می فرستیم تا از نظر معنوی تغذیه شوند. این بدان معنا نیست که مطمئن شویم آنها دوستان بیشتری دارند تا از نظر اجتماعی احساس رضایت کنند. این بدان معنا نیست که ما آنها را به مدرسه می فرستیم تا در مورد اعتقادات یا حقوق آموزش ببینند. این بدان معنی است که شما در همه آنها تأثیر دارید.

هر چیزی که فرزند شما تجربه می کند بر او تأثیر می گذارد. شما می خواهید مهم ترین تأثیر آنها چه باشد؟ دوستان آنها؟ معلمانشان؟ مربیانشان؟

نفوذ شما مهم است شما فرزندتان را تحت تأثیر قرار خواهید داد، و اینکه آیا این تأثیر خوب یا بد است به شما بستگی دارد.

پدر و پسر در حال صحبت کردن

۴. تن را تنظیم کنید

این یک چالش قابل توجه برای بسیاری از ما است. وقتی زندگی سخت می‌شود، ایجاد لحن خوب در خانواده‌تان سخت است – ازدواج شما به هم ریخته است، صورت‌حساب‌ها پرداخت نمی‌شوند، و شما با افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم می‌کنید. و در حالی که مهم است که از لحنی که در خانه خود تنظیم می کنید آگاه باشید، این به این معنی نیست که باید ماسک بزنید و در مواقعی که اوضاع خشن است با فرزندان خود صادق نباشید.

در واقع، من فکر می‌کنم برای بچه‌های ما به همان اندازه که موفقیت ما را ببینند، مهم است که ما را شکست بخورند و مبارزه کنند. اما من همچنین فکر می کنم که آنها باید ببینند وقتی شکست می خوریم چه می کنیم. آیا ما تسلیم می شویم؟ آیا اجازه می‌دهیم تا ماه‌ها، حتی سال‌ها، احساسات ما را تحت تأثیر قرار دهند؟ یا به آنها نشان می دهیم که وقتی زندگی سخت می شود به سوی عیسی می دویم؟ آیا در مواقعی که به آن نیاز داریم، استقامت، فروتنی و کمک جویی را الگو می کنیم؟

اشکالی ندارد به فرزندتان بگویید که در حال درمان هستید. اشکالی ندارد به آنها بگویید که غمگین هستید. بنابراین همانطور که لحن خانه خود را تنظیم می کنید، صادق باشید. اما اگر مشکل دارید کمک بگیرید تا بتوانید برگردید و لحن مثبتی در خانه خود ایجاد کنید. کودکان عاشق خندیدن و تفریح ​​هستند.

آیا آرامش در خانه شما از بین رفته است؟ برای برگرداندن آن چه کاری می توانید انجام دهید؟

خانه باید برای فرزندانمان احساس امنیت و آرامش داشته باشد. و در حالی که این همیشه نمی تواند صد در صد مواقع باشد، ما می توانیم برای تغییر مثبت قدم هایی برداریم. سلامت روان فرزند شما به آن بستگی دارد.

۵. رژیم غذایی آنها را در نظر بگیرید

مطالعات متعددی در مورد تأثیر رژیم غذایی ما بر سلامت روان ما وجود دارد. من داستان خودم را برای بررسی شما به اشتراک می گذارم.

چند هفته پیش، سگ یک ساله من خودش بازی نمی کرد. به نظر می رسید وزنش اضافه می شود اما زیاد غذا نمی خورد. دندان هایش وحشتناک بود، چشمانش تیره بود. او آن خروس کوچولوی شیرین و سرزنده معمولی نبود. بنابراین تصمیم گرفتم غذای او را عوض کنم تا ببینم آیا این کمکی می کند یا خیر. پس از تغییر به یک رژیم غذایی خام/بدون غلات، تقریباً مانند یک سوئیچ است که او را روشن کرده است. او دوباره مثل یک توله سگ رفتار می کرد اما حتی انرژی بیشتری داشت.

فکر کردم، “اگر سگ من تا این حد تحت تأثیر غذایش قرار می گیرد، مطمئناً ما اینطور هستیم.”

من در یک سفر دیوانه‌وار برای کشف مشکلات سلامتی‌ام بوده‌ام که مرا به این سمت سوق داده است. علائم خودایمنی من بسیار تحت تأثیر سلامت روده من است. بنابراین من نیز رژیم غذایی خود را تغییر دادم و شاهد پیشرفت های عظیمی به خصوص در سلامت روانم بودم.

من قبلاً با اضطراب ناتوان کننده دست و پنجه نرم می کردم. حالا دیگر از بین رفته است.

همین را می توان در مورد فرزندان شما نیز گفت. بسیاری از ما سلامت روده ضعیفی داریم که بر سلامت روان ما تأثیر می گذارد. سعی کنید غذاهای فرآوری شده را از رژیم غذایی کودک خود حذف کنید. چیزهای مختلفی را امتحان کنید تا ببینید آیا در کودکتان که با مشکلات روانی دست و پنجه نرم می کند، بهبودی می بینید یا خیر. من از نزدیک می‌دانم که این موضوع چگونه بر من تأثیر گذاشت و امیدی برای تغییر وجود دارد که فراتر از قرار دادن یک باند روی علائم است.

صحبت خانواده

۶. بپرسید. گوش بده. تکرار.

از آنها سوالاتی بپرسید که منجر به بله یا خیر نشود. “امروز چه اتفاقی افتاد که باعث شد لبخند بزنی؟” و هنگامی که آنها به شما مراجعه کردند و صحبت را باز کردند، فرصت را از دست ندهید. خیس کردن آن تا. با دقت گوش کن گوشی خود را زمین بگذارید و برای آنها حاضر شوید.

در کنار این، از آنها سوالات سخت بپرسید. روزانه.

آیا امروز اتفاقی افتاده که سخت باشد؟ من دوست دارم در مورد آن بدانم.»

سعی کنید از سوالاتی مانند “آیا در مدرسه دوستی پیدا می کنید؟” زیرا اگر هنوز دوستی پیدا نکرده باشند، این می تواند باعث شود که احساس کنند شکست خورده اند. در عوض، می‌توانید بگویید: «آیا کسی در مدرسه با علایق مشابه شما وجود دارد؟»

۷. اغلب آنها را تأیید کنید

“شما آدم فوق العاده ای هستید. دوست دارم در کنار تو باشم.»

اما بیشتر از آن، آنها را با اعمال خود تأیید کنید. کارهایی را با آنها انجام دهید که دوست دارند انجام دهند. نشان دهید که دوست دارید با آنها معاشرت کنید. زبان عشق آنها را یاد بگیرید و هر روز مخازن کوچک عشق آنها را پر کنید.

اگر پسرتان زبان عشق «زمان سپری شده» را دارد، مطمئن شوید که در یک روز زمان بیشتری را برای انجام کاری با او در نظر بگیرید که دوست دارد. اگر دختر شما زبان عشقی “هدیه” دارد، یک روز چیز خاصی را برای او به خانه بیاورید و او را غافلگیر کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


این سایت با کمک گوگل ایمن شده است

دکمه بازگشت به بالا