آیا فرزند شما در مدرسه امن است؟
آیا آموزش دولتی یا خصوصی قادر است نیازهای فرزند ما را برآورده کند؟
هر خانواده یک هدف آموزشی دارد که اساساً توسط آموزش، تربیت و انتخاب های زندگی خود والدین شکل می گیرد. با این حال، من فکر می کنم یک چیز وجود دارد که ما به طور جمعی برای فرزندانمان در رابطه با مدرسه می خواهیم – محیطی امن از نظر عاطفی، ذهنی و فیزیکی که بهترین علایق فرزندمان را در ذهن نگه می دارد.
اما وقتی امروز به اطراف نگاه میکنید، خواه این حادثه شریرانه بعدی در مدرسه باشد که در خبرهای شما ظاهر میشود یا دستور کار مخالفی از باورهای خودتان که در گلوی فرزندانمان فرو میرود، والدین شروع به تعجب کردهاند که آیا مدرسه دولتی راه حل آن است.
آیا کودکان در مدرسه ایمن هستند؟
این سوال پیش می آید که آیا بچه های ما در مدرسه ایمن هستند؟ نتیجه گیری من خیر است. در واقع، فرزندان ما حتی در خانههای خودمان هم در امان نیستند ، اما این بحث برای مقاله دیگری است.
امروز میخواهم کشف کنم که چگونه میتوانید با پرسیدن چند سؤال از آنچه فرزندتان در مدرسه تجربه میکند آگاهی و درک کسب کنید.
چون موضوع اینجاست. فرزند شما به شما نیاز دارد که فضای امن او باشید تا تجربیات گیج کننده خود را پردازش و کشف کند. و اگر شما از کسانی هستید که مطمئن شوید خانه شما پناهگاه امن آنهاست، می خواهید مطمئن شوید که تجربیات کلاس درس آنها تمام تلاش های شما را خنثی نمی کند.
نظر شخصی من در مورد مدرسه دولتی
از آنجایی که من دیدگاه خاصی در مورد آموزش و نقش آن در زندگی کودک دارم، این مقاله را با این درک می نویسم که همه نمی توانند مانند ما به فرزند خود در خانه آموزش دهند. از شما می خواهم با امید و نه شکست از خواندن این مقاله دور شوید. اما قبل از اینکه به آنجا برسم، می خواستم دیدگاه خود را در مورد مدرسه امروز به اشتراک بگذارم.
مشکل سیستم آموزشی
به عنوان یک جامعه، تفکر رایج این بود که ما باید آموزش را به “حرفه ای ها” برون سپاری کنیم، زیرا والدین قادر به آموزش فرزندان خود نیستند. من بیشتر دوران تحصیلم را در خانه گذراندم و به یاد میآورم که والدینم به خاطر این انتخاب از دیگران قضاوت میکردند. خوشبختانه امروز، افکار بازتر در مورد آموزش در خانه وجود دارد، و به اندازه کافی خنده دار است، شما می توانید از رویدادهای اخیر برای این پذیرش جدید تشکر کنید.
زیبایی آموزش در منزل
زیبایی آموزش در منزل این است که شما می توانید بر اساس مهارت ها، استعدادها و خواسته های فرزندتان به آموزش او بپردازید. آنها به جای صرف ساعتهای بیشماری روی موضوعاتی که هرگز در زندگی روزمرهشان از آنها استفاده نخواهند کرد، در مورد چیزهایی که برایشان جالب و مفید است، چیزهای بیشتری یاد میگیرند.
شما همچنین می توانید با انتخاب برنامه های درسی متناسب با این معیارها، ایمان و ارزش های خود را در آموزش آنها پیاده کنید.
به جای اینکه فرزندتان را متقاعد کنید آنچه را که فکر میکنید درست است، میتوانید بدون اینکه دیدگاه مخالفی به او بگویید اشتباه میکنید به او ارائه دهید. از بسیاری جهات، مدارس دولتی دیدگاه های مخالف مسیحیت را در مورد موضوعات مختلف آموزش می دهند. اگر این ایمانی باشد که شما از آن حمایت می کنید، برای کودکان نتیجه معکوس و گیج کننده است.
سیستم مدارس دولتی بی طرف نیست.
سیستم مدارس دولتی خنثی نیست، و حتی اگر چنین بود، شما نمی توانید به عنوان یک مسیحی، فرزندتان را به مدرسه بفرستید و فکر کنید که می توانید با فرستادن او به گروه جوانان در عصر چهارشنبه، با نفوذ سکولار آنها مقابله کنید.
ایمان باید چیزی باشد که ما با آن زندگی می کنیم و هر روز در مورد آن صحبت می کنیم.
باز هم، شما میتوانید تمام تلاش خود را برای محافظت از دستگاههای فرزندتان یا معاینه معلمان آنها انجام دهید، اما یک کودک دیگر میتواند به راحتی گوشی خود را به صورت فرزندتان فشار دهد، یا مشاور فرزندتان میتواند مخفیانه پشت سر شما برود و فرزندتان را در جهت مخالف راهنمایی کند. ارزش هایی که در خانه خود برای شما عزیزان است. و اغلب اوقات، شما حتی ممکن است در مورد آن مطلع نشوید. ما باید اطمینان حاصل کنیم که کودکان تحت تأثیر یا دستکاری ناروا قرار نگیرند.
در حالی که ممکن است فکر کنید، “این برای بچه های من اتفاق نمی افتد”، من خواهش می کنم متفاوت باشم. نگرانی فزاینده ای وجود دارد که وقتی صحبت از مدارسی می شود که می خواهند به بچه های ما تلقین کنند، اوضاع بدتر می شود، نه بهتر. چه راهی بهتر از زمانی که فرد جوان و تأثیرپذیر است برای تسخیر افکار خود.
ما باید با این واقعیت روبرو شویم که فرزندان ما هدف قرار می گیرند. اما دلت را از دست نده. کارهایی هست که می توانید انجام دهید
تفکر کودک خود را پرورش دهید و هدایت کنید. مجبورش نکن
هیچ مقدار از فشار دادن چیزی به گلوی فرزندتان یا محافظت از او در برابر دنیا، روح او را برای خدا جلب نمی کند. بنابراین برای ما، این نیست که فرزندانمان را مجبور کنیم، بلکه آنها را راهنمایی کنیم. اگر تجربه ایمانی آنها به طور منفی احساس شود، آنها آن را به این طریق مرتبط خواهند کرد.
ما تمام تلاش خود را می کنیم تا ایمان فرزندانمان را پرورش دهیم و راهنمایی کنیم و این حقیقت را که خدا آنها را دوست دارد، اشتباهاتشان و همه چیز را بزرگ می کنیم. و این آزادی که آنها تجربه می کنند به دلیل فیض خدا از طریق مسیح است.
اما هنوز هم باید انتخابی باشد که فرزند شما برای خودش انجام می دهد. اگر آنها را مجبور کنید، فرزندتان یا به طور کامل شورش می کند یا تا زمانی که لانه را ترک کند، به یک بازیگر کوچک بزرگ تبدیل می شود. بیشتر در مورد آیا من خیلی سختگیر هستم؟
باورنکردنی است که بدانم فرزندانم در پایان روز در دستان خدا هستند. او خوب است. متأسفانه اشتباهات زیادی مرتکب خواهم شد و خیلی چیزها را اشتباه خواهم گرفت. اما حداقل می دانم که تمام تلاشم را برای محافظت از بچه هایم در برابر نیروهای شیطانی این دنیا انجام داده ام. بچه ها خیلی تاثیر پذیرند از بی گناهی آنها محافظت کنید و برای آنها مبارزه کنید.
اگر گزینه دیگری جز فرستادن فرزندتان به مدرسه دولتی ندارید، در اینجا چند سوال وجود دارد که باید روزانه از آنها بپرسید. اما باز هم، کاری را که خداوند در هر شرایطی می تواند انجام دهد، دست کم نگیرید. آن را بخشی از نماز روزانه خود قرار دهید و ببینید چه اتفاقی می افتد.
سوالاتی که باید از فرزندان خود در مورد آنچه که در مدرسه دولتی تجربه می کنند بپرسید
حفاظت از آزادی فکری
- “چه زمانی احساس کردید که نمی توانید نظر خود را در مدرسه بیان کنید؟”
- “آیا فکر می کنید معلم شما باید بتواند به شما بگوید به چه فکر کنید یا نه؟”
- برای شما اشکالی ندارد که احساس کنید نمی توانید با احترام نظر خود را بیان کنید. آیا چنین چیزی در مدرسه اتفاق می افتد؟»
- “آیا به خاطر عدم اشتراک نظر کسی مورد سرزنش قرار گرفته اید یا احساس محرومیت کرده اید؟”
یکی از دغدغه های اولیه مربوط به تلقین، محدودیت آزادی فکری است. آموزش و پرورش باید گفتوگوی باز را تشویق کند، نه اینکه آن را وقتی که با نظرات عمومی خاصی مطابقت ندارد، ممنوع کند. زمانی که ایدئولوژی خاصی بر فضای آموزشی حاکم باشد، کودکان از فرصت شکلدهی نظرات خود و تحلیل انتقادی دیدگاههای مختلف، بهویژه دیدگاههایی که شما در خانه القا کردهاید، محروم میشوند.
مربیان باید رویکردی متعادل داشته باشند، دیدگاههای متعددی را ارائه کنند و دانشآموزان را به تفکر مستقل تشویق کنند. بنابراین زمانی که این اتفاق نمی افتد، دانستن در مورد آن مفید است تا بتوانید فرزندتان را در مسیر درست راهنمایی کنید.
اما در برخی موارد، این شرایط برای فرزند شما به طور فزاینده ای گیج کننده می شود. آنها شروع به زیر سوال بردن دیدگاه شما خواهند کرد. اگر فرزند شما زمان بیشتری را تحت مراقبت افرادی با عقاید متفاوت نسبت به خانواده شما می گذراند، باید خطر را در آنجا ببینید.
دوباره، فرزندان خود را در خانه آموزش دهید یا در صورت امکان آنها را به مدرسه ای با دیدگاه های همسو بفرستید. اما در غیر این صورت، این سوال می تواند به آنها کمک کند تا لحظاتی را که از بیان حقیقت باز مانده بودند، شناسایی کنند، زیرا احساس امنیت نمی کردند تا نظرات متفاوت خود را به اشتراک بگذارند. آگاهی می تواند به آنها کمک کند تا دروغ ها را خودشان تشخیص دهند.
برنامه درسی متناسب با سن
- “آیا چیزهایی در مدرسه یاد می گیرید که باعث ناراحتی شما می شود؟”
- “آیا در مدرسه چیزی در مورد بدن خود یاد گرفته اید که من هنوز در مورد آن با شما صحبت نکرده ام؟”
- “آیا چیزهایی وجود دارد که آنها در مدرسه آموزش می دهند که ما در خانه آموزش نمی دهیم؟”
برخی از مواد آموزشی که مدارس به آن فشار می آورند، مناسب سن نیستند، و کودکان را زودتر از موعد در معرض موضوعات پیچیده یا حساس قرار می دهند. آگاه باشید که این برنامه های درسی چیست و چه کسی چه چیزی را تدریس می کند. سوالات خاص را از اصلی بپرسید و از آنچه آموزش داده می شود آگاهی کسب کنید تا بتوانید به درستی به آن بپردازید. مدارس باید به طور فعال والدین را در فرآیندهای توسعه برنامه درسی مشارکت دهند و در مورد اهداف آموزشی شفافیت ایجاد کنند.
حفظ مهارت های تفکر انتقادی:
- “آیا فکر می کنید معلمان باید به شما بگویند که چه چیزی را باور کنید؟”
- “آیا فکر می کنید که مدرسه باید مکانی باشد که یاد بگیریم در مورد سیاست یا جنسیت چه فکر کنیم؟”
تاکید قوی بر تفکر انتقادی، کودکان را با ابزارهای لازم برای مقاومت در برابر تلقین و تشخیص واقعیت از عقیده مجهز می کند، و به آنها اجازه می دهد تا در مورد باورها و ارزش های خود تصمیمات آگاهانه بگیرند. فضای قابل توجهی برای یادگیری نحوه انجام این کار محترمانه در خانه است. متأسفانه، اکثر آموزش های عمومی یک دستور کار خاص در ذهن دارند، بنابراین تفکر انتقادی در مورد مسائل عمده سیاسی یا اجتماعی اتفاق نخواهد افتاد. با توجه به سن و بلوغ آنها، دلیل بیشتری برای انجام منظم این کار در خانه است.
دوستی های فهیم
- “آیا دوستان شما هم مانند شما در مورد ایمان و سیاست عقاید دارند؟”
- «آیا احساس میکنید دوستانتان شما را به خاطر اعتقاداتتان میپذیرند؟»
- “آیا احساس می کنید دوستانتان شما را در باورهایتان تشویق می کنند یا باعث می شوند به آنها شک کنید؟”
همه ما دوست داریم فرزندانمان در مدرسه دوستی های سالم و حیات بخش را تجربه کنند و آنها را تشویق به انجام کار درست کنیم. یک راه عالی برای اطمینان از اینکه آنها با دوستان همفکری که خانوادههایشان ارزشهای مشابهی دارند این است که با بچههایتان گفتگوهای باز و صادقانه داشته باشید.
اگر احساس کنند در گوشه ای افتاده اند یا نمی توانند با شما در مورد چیزی صحبت کنند، از ترس اینکه به مشکل برسند یا آزادی آنها را سلب کنید، قلب خود را به اشتراک نمی گذارند. اما اگر احساس کنند میتوانند بدون قضاوت یا ترس چیزهای سخت را به شما بگویند، حرفشان را باز میکنند و شما میتوانید به آنها کمک کنید تا بفهمند که آیا این دوستیها مفید هستند یا خیر.
باز هم ما نمی توانیم بچه هایمان را کنترل کنیم. اما میتوانیم ابزارهایی را به آنها آموزش دهیم تا روابط خوب را از بد تشخیص دهند.
حفاظت از آزادی ایمان آنها
- «آیا احساس میکنید میتوانید آنچه را که باور دارید، بدون انتقاد معلمان یا همسالان خود بگویید؟»
- “آیا احساس می کنید می توانید در مورد اعتقادات خود در مدرسه صحبت کنید؟”
- “آیا فکر می کنید آنچه در خانه به شما یاد می دهیم در مدرسه پذیرفته می شود؟”
این یکی برای اکثر خانواده های معتقدی که فرزندان خود را به مدرسه دولتی می فرستند چالش برانگیز است. من قبلاً فکر می کردم که فرستادن بچه هایمان به مدرسه دولتی برای تأثیرگذاری سبک و خوب چیزی است که جهان به آن نیاز دارد. خیلی وقت پیش بود. با گذشت زمان، متوجه می شوم که دستور کار جهانی قوی است و بیشتر کودکان از نظر روحی به اندازه کافی بالغ نیستند که بتوانند این تأثیر را تحمل کنند و آسیبی نبینند.
همانطور که میخواهیم تفاوت بین کنترل و راهنمایی را به خاطر بسپاریم، باید تلقینات مضری را که متوجه فرزندانمان میشود، بخصوص در آموزش عمومی بشناسیم.
در اینجا چند مورد دیگر وجود دارد که باید در نظر بگیرید
- مراقب کتاب هایی باشید که فرزندانتان در مدرسه می خوانند
- اطمینان حاصل کنید که باعث نمیشوید فرزندتان به خاطر تجربه چیزی که در مدرسه دوست ندارید، مورد بازجویی یا شرمندگی قرار بگیرد.
- روی ایجاد یک رابطه اعتماد متقابل با فرزندتان کار کنید
- به فرزندان خود در خانه نفوذ باور نکردنی زیادی بدهید تا با آنچه در مدرسه تجربه می کنند مبارزه کنند.
- خانهتان را به مکانی تبدیل کنید که بچهها و دوستانتان میخواهند باشند، نه اینکه از آن دوری کنید.