اخبار

۵ سوالی که باید روزانه از کودک خود بپرسید تا به حمایت عاطفی و ذهنی از او کمک کنید

پیوند عاطفی بین والدین و فرزند زمانی تقویت می شود که شما با آنها ارتباط سالم برقرار کنید. این ۵ سوالی که می توانید از فرزندان خود بپرسید به پر کردن شکاف عاطفی که گاهی اوقات با رسیدن کودک به سن ۶ سالگی شروع می شود، کمک می کند.

سوالاتی که به کودک شما کمک می کند تا احساسات خود را بهتر پردازش کند. در جامعه امروزی، والدین با این احتمال روبرو هستند که فرزندشان روزی از یک بیماری روانی رنج می برد.

نوشته های مشابه

آمارها نشان داد در سال ۲۰۱۴، از هر پنج بزرگسال، یک نفر دارای یک اختلال روانی قابل تشخیص است. این ۱۸.۱ درصد از جمعیت است.  ۲۰ درصد در حال حاضر به بیماری های روانی مانند افسردگی، اضطراب یا مصرف مواد مبتلا هستند یا خواهند شد.

درصد جوانان ۸ تا ۱۵ ساله مبتلا به اختلال روانی قابل تشخیص به شرح زیر است:

  • ۱۳.۱٪ انواع اختلالات
  • ۳.۷٪ اختلالات خلقی
  • ۲.۷٪اختلال افسردگی اساسی

پس ما به عنوان والدین با این اطلاعات چه کنیم؟

آیا باید بنشینیم، امیدوار باشیم و دعا کنیم که بچه هایمان از نظر روانی سالم باشند؟ یا  کاری وجود دارد که می توانیم انجام دهیم تا به آنها کمک کنیم خودشان را بپذیرند،  احساسات منفی را بهتر پردازش کنند، و یاد بگیرند که از طریق مشکلات عبور کنند؟

نحوه ارتباط ما با فرزندانمان تأثیر مثبتی بر آنها خواهد گذاشت و سلامت عاطفی و روانی آنها را تقویت می‌کند.  وقتی کانون خانواده سالم باشد، فرزندان ما شانس بیشتری برای سلامت روحی  و جسمی خواهند داشت.

چرا باید این سوالات را روزانه از کودک خود بپرسید؟

گاهی اوقات توجه ما به عنوان والدین نشانه عاطفی نیازهای فرزندانمان را از دست می دهد، یعنی صرفاً از نظر جسمی آنها را تأمین می کنیم. اما کودکان خیلی بیشتر از یک غذای گرم و یک جلسه سریع در هنگام شام نیاز دارند. آنها نیاز به عمد دارند و  اینکه شما با آنها  همذات پنداری کنید – با آنها همدردی کنید – و به آنها کمک کنید تا امید را در این زندگی ببینند.

همراه با مدل سازی ظاهر یک فرد سالم، به ما این مسئولیت داده می شود که به فرزندانمان کمک کنیم تا احساسات منفی خود را به عنوان والدین هدایت کنند.

و حتی اگر ممکن است احساس درماندگی کنیم و فکر کنیم که تنها راهی که فرزندانمان می‌توانند این کار را بیاموزند با یک درمانگر است، ما درمانده نیستیم و می‌توانیم مستقیماً روی فرزندانمان تأثیر بگذاریم و آنها را برای رشد عاطفی در فرهنگ خود مجهز کنیم.

نه اینکه بگوییم فرزند شما نباید درمانگر یا مشاور داشته باشد. شرایطی وجود دارد که فرزند شما ممکن است به کمک خارجی نیاز داشته باشد.

در واقع، فروتنی از سوی والدین لازم است تا به فرزندان خود یک مربی یا سایر بزرگسالان سالم در زندگی خود، مانند یک مشاور، اجازه دهند.

فرزندپروری  همچنین شامل پذیرش این نکته است که همیشه پاسخ‌ها را نخواهید داشت و این اشکالی ندارد. آنچه مهم است این است که تمام تلاش خود را برای تحقیق، درک و به کارگیری هر چیزی که می توانید برای شناسایی بهتر با فرزندان خود به کار بگیرید و به آنها ابزاری بدهید تا از طریق احساسات خود کار کنند.

۵ سوالی که به فرزندتان کمک می کند احساس کند می تواند به شما اعتماد کند

۱.امروز چه احساسی دارید؟

بسیاری از والدین در روزهای پرمشغله خود گم می شوند و از فرزندتان چیزی به سادگی می پرسند:  “هی، چطوری؟” گاهی اوقات اتفاق نمی افتد اما حتی این سوال نیز لزوماً به نتیجه نمی رسد.

با پرسیدن این سوال،  “امروز از نظر عاطفی چه احساسی دارید؟”  ممکن است یک فرصت کاملاً جدید برای درک دنیای فرزندتان باز کنید، به خصوص اگر متوجه شوید که او کمی احساس ناراحتی می کند.

با پرداختن به “احساسات” و “خلق ” با این سوال، به آنها می گویید که آنها احساسات و عواطفی دارند، و کاملاً اشکالی ندارد که آنها را احساس کنید، آنها را بیان کنید و آنها را با شما به اشتراک بگذارید. شما به آنها ابراز می کنید که دوست دارید در مورد احساسات آنها بدانید و در مقابل، آنها احساس امنیت می کنند تا آنها را به اشتراک بگذارند.

نگو…

با گفتن  «مشکل چیست؟ اما در عوض، به آنها اجازه دهید تا قلب خود را به اشتراک بگذارند. به آنها بگویید که همیشه در کنار آنها هستید و فضایی بدون قضاوت ایجاد کنید که در آن بتوانند هر چیزی را با شما به اشتراک بگذارند بدون اینکه آنها را به خاطر آن تنبیه کنید.

اگر با شما صحبت می کنند، مطمئن شوید که برای پاسخ دادن و رفع مشکل گوش نمی دهید،  بلکه گوش می دهید تا بفهمید.

و اگر آنها این را نمی خواهند، آن را رها کنید. اما، دانستن اینکه شما در کنار آنها هستید، گاهی اوقات کافی است تا بتوانند از آن شرایط دشوار عبور کنند.

۲. دوست داری امروز با من چیکار کنی؟

پرسیدن سوالاتی که از فرزندانتان می پرسند اغلب نشان می دهد که شما با آنها همذات پنداری می کنید و می خواهید ابتکار عمل را به دست بگیرید.

زمانی که به عنوان یک خانواده با هم سپری می شود یکی از مهم ترین کارهایی است که می توانید به عنوان والدین انجام دهید. اما مطمئن شوید که عمدی است. این بدان معناست که شما تلفن خود را چک نمی کنید یا فقط کاری را که می خواهید انجام دهید.

حتی اگر ۱۵ دقیقه از زمان عمدی برای انجام کاری که دوستش دارند باشد، برای آنها ارزش جهانی خواهد داشت. اگر نمی توانید روزانه ۱۵ دقیقه وقت عمدی با فرزندتان داشته باشید، پیشنهاد می کنم وسایل را جابه جا کنید و زمان را پیدا کنید.

مراقبت ذهنی از فرزند شما همیشه مستلزم صرف وقت با او است. به همین سادگی است.

می خواهید بدانید که چگونه فرزندان خود را وادار کنید تا برای اولین بار به آنها گوش دهند؟

۳. امروز چه اتفاقی افتاد که باعث شد لبخند بزنی یا بخندی یا…

شما جای خالی را پر کنید. پرسیدن این سؤالات از فرزندتان که به بله یا نه ختم نمی شود، به او کمک می کند به جای پاسخ سریع با «نه»، درباره پاسخ فکر کند.

گاهی اوقات جواب می دهد، اما نه همیشه. نکته این است که شما اهمیت می دهید: شما اهمیت می دهید که در مورد روز او بدانید. شما اهمیت می دهید که بدانید آیا با آنها بدرفتاری شده است یا خیر. شما اهمیت می دهید که بدانید آنها احساس امنیت می کردند.

فرزندان شما باید بدانند که شما حتی به جزئی ترین، پیش پا افتاده ترین و گاهی مضحک ترین وقایع زندگی نوجوانی خود اهمیت می دهید.

داشتن رابطه عاطفی سالم با فرزندان نیاز به صبر و درک این نکته دارد که گاهی اوقات قلب کوچک آنها را در دستان خود می گیرید. همیشه اینقدر مراقبش باش

۴. امروز برای چه چیزی سپاسگزار هستید؟

در کنار پرسیدن سوالاتی که شروع کننده خوبی برای گفتگو هستند، بسیار مهم است که به آنها کمک کنید تا چیزهای خوبی را که در زندگی آنها اتفاق می افتد ببینند.

در تمدن غرب، متأسفانه بچه‌ها از چیزهایی که دارند بی‌اطلاع هستند و از چیزهایی که ندارند بسیار آگاه هستند.

پس چگونه کودکانی را تربیت کنیم که راضی و سپاسگزار باشند؟ خوب، در کنار قدردانی و راضی بودن برای الگوبرداری از ظاهر آن‌ها، می‌توانید از آن‌ها بخواهید که به‌طور روزانه از آنها سپاسگزاری کنند..

۵. آیا چیزی هست که بخواهید به ما بگویید که گفتنش ممکن است سخت باشد؟

ما معمولاً هر روز این را نمی‌پرسیم، اما در عوض، وقتی به نظر می‌رسد که از چیزی ناراحت است.

ما برای فرزندمان یک منطقه امن ایجاد کرده ایم. در گفتگوهایمان، ما می خواهیم بچه هایمان بدانند که ما آنها را قضاوت نمی کنیم، همیشه در کنار آنها هستیم و بهترین ها را برای آنها می خواهیم.

به طور طبیعی، چیزهایی در زندگی فرزند شما اتفاق می افتد که تعجب آور، ناگوار است، یا چیزهایی که آرزو می کنید می توانستید برای او تغییر دهید. اما نکته مهم این است که فضایی ایجاد کنیم که در آن احساس راحتی کنند و آن چیزها را به اشتراک بگذارند.

آیا ترجیح نمی‌دهید فرزندتان به جای اینکه آن‌ها را از شما پنهان کند، از به اشتراک گذاشتن چیزهای بد احساس امنیت کند؟ برای انجام این کار، باید به آنها فیض بدهید. اگر چیزی حساس را با شما در میان گذاشتند که گفتن آن برایشان سخت بود، به آن پاداش دهید، آن را تنبیه نکنید.

با گفتن  «گفتنش ممکن است سخت باشد»،  تصدیق می‌کنید که ممکن است برای گفتن آن مشکل داشته باشند، و این اشکالی ندارد.

آنها باید بدانند که شما برای به اشتراک گذاشتن عمیق ترین و تاریک ترین آنها، بدون قضاوت، بدون محکومیت امن هستید.

 

هر گونه کپی از مطالب این سایت، بدون ذکر نام نویسنده و معرفی سایت پیگرد قانونی دارد!

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


این سایت با کمک گوگل ایمن شده است

دکمه بازگشت به بالا