چرا رهایی از یک رابطه ناسالم سخت است؟
وقتی کسی را برای مدت طولانی دوست دارید، با وجود دانستن این واقعیت که رابطه شما ناسالم و سمی شده است، رها کردن او دشوار است. اما برای اینکه از خود، سلامت روانی و آرامش خود محافظت کنید، گاهی اوقات لازم است که یک رابطه ناسالم را کنار بگذارید. با این حال، قبل از انجام این کار، مهم است که تمام دلایلی را که چرا ترک یک رابطه بد برای شما سخت است، درک کنید.
آیا تا به حال به رابطه قبلی خود نگاه کرده اید و از خود پرسیده اید که “به چه فکر می کردم؟” ممکن است تعجب آور باشد که به گذشته نگاه کنید و متوجه شوید که یک رابطه چقدر ناسالم بوده است و تعجب کنید که چگونه آن را تا زمانی که تحمل کردید. به همین دلیل است که پس بینی ۲۰/۲۰ است.
شاید شما خودتان در یک رابطه ناسالم نبوده اید، اما فکر کرده اید که چرا یکی از دوستان یا اعضای خانواده در رابطه ای باقی می ماند که به وضوح باعث نارضایتی آنها می شود.
اغلب، فقدان آگاهی نیست که افراد را در روابط ناسالم نگه می دارد. در اعماق درون، صدایی وجود دارد که توجه آنها را فرا می خواند و از آنها می خواهد تا با حقیقت روبرو شوند، اما به دلیل ترس های نهفته مدفون شده است.
اگر در رها کردن یک رابطه ناسالم مشکل دارید، به این فکر کنید که آیا یکی از دلایل زیر در این مورد نقش دارد یا خیر.
۱. از تنها ماندن می ترسید و فکر می کنید با کسی بودن بهتر از تنهایی است.
برای بسیاری، ترس از تنها ماندن و ارزش خود پایین، انگیزههای قدرتمندی برای باقی ماندن در روابطی هستند که تاریخ انقضا آنها گذشته است.
با این حال، هنگامی که با کسی در ارتباط هستید که با او سازگار نیستید، اغلب احساس تنهایی می کنید زیرا به گونه ای که با نیازهای شما همسو باشد مورد محبت و مراقبت قرار نمی گیرید.
۲. این رابطه باعث فعال شدن زخم دلبستگی می شود، بنابراین رها کردن برای شما یک تهدید مهم به نظر می رسد و غیرممکن است (هر چند که اینطور نیست).
بزرگسالانی که توسط یک مراقب ناسازگار بزرگ شده اند یا نیازهای عاطفی آنها در مرحله مهمی از رشد برآورده نشده است، به احتمال زیاد به شریکی با ویژگی های مشابه کشیده می شوند، فقط به این دلیل که احساس می کنند بسیار آشنا هستند – گویی آن شخص را “برای همیشه” می شناسند.
اگر خیلی زود یاد گرفتید که عشق را با تعارض زیاد، نوسانات یا ناسازگاری مرتبط کنید، ممکن است بخشی از شما ناخودآگاه امیدوار باشد که شاید این بار، همه چیز متفاوت باشد.
در نتیجه، رها کردن این نوع رابطه می تواند مانند یک تهدید برای سیستم دلبستگی شما احساس شود، زیرا شما را مجبور می کند خیال پردازی مقاومت و اضطراب زیادی را به همراه داشته باشد، افرادی که سبک دلبستگی مضطرب دارند ممکن است بیشتر مستعد نگه داری یک رابطه ناسالم باشند.
۳. شما در حال حاضر مقدار قابل توجهی از زمان و انرژی را برای این رابطه سرمایه گذاری کرده اید و از شروع دوباره می ترسید.
مغالطه هزینه غرق شده به پدیده ای اشاره دارد که در آن شخصی از ترک کاری که شروع کرده مردد است، زیرا قبلاً مقدار قابل توجهی از زمان و انرژی را صرف آن کرده است، علیرغم اینکه تغییر مسیر به نفع او بوده است.
اگر قبلاً مقدار قابل توجهی از زمان و انرژی را صرف آن کرده اید و بخشی از شما به دلیل ترس از این رابطه تلاش می کند تا آن را از بین ببرد، ممکن است اشتباه شما در رها کردن یک رابطه ناسالم نقش داشته باشد.
۴. به جای اینکه فرد واقعی مقابلتان باشد، به پتانسیل شریکتان امیدوار هستید.
نگه داشتن این امید که فردی که با او قرار ملاقات می گذارید تغییر کند، دستوری برای ناامیدی است، اما همچنین توانایی شما را برای دیدن پرچم های قرمز در مقابل شما مخدوش می کند.
وقتی امید دارید که شریک زندگیتان تغییر کند، شبیه گرسنگی واقعی است و به مصرف خرده نان ها ادامه می دهید، به این امید که به یک وعده غذایی کامل منجر شود – و در نهایت گرسنه و ناراضی می شوید.
هنگام قرار ملاقات با شخصی جدید، استفاده از رویکرد “آنچه که می بینید همان چیزی است که به دست می آورید” می تواند مفید باشد و شاید با دانستن اطلاعات بیشتر در مورد آن شخص شگفت زده شوید که برعکس بوده است.
۵. ارزش خود را به وضعیت رابطه خود متصل می کنید.
شاید به دلیل پیام هایی که از فرهنگ، تربیت خانوادگی یا مرحله فعلی زندگی تان دریافت می کنید، ممکن است برای داشتن یک رابطه تحت فشار باشید و در نتیجه احساس ارزشمندی خود را به وضعیت رابطه خود متصل کنید.
اما وضعیت رابطه شما را تعریف نمی کند، درست مانند شغل یا رشته تحصیلی شما را تعریف نمی کند. وقتی ارزش خود را به وضعیت رابطه خود می پردازید، نمی توانید تصمیماتی مطابق با ارزش های خود و به نفع خود بگیرید. در نتیجه، احتمال بیشتری وجود دارد که به بهای خرج کردن خود، فانتزی رابطه را حفظ کنید.
۶. خارج از این رابطه نمی دانید چه کسی هستید.
اگر در طول این رابطه، هویت یا سیستم حمایتی خود را از دست داده اید، ممکن است در رها کردن آن با مشکل مواجه شوید زیرا ممکن است ندانید که خارج از آن چه کسی هستید.
۷. شریک زندگی شما از نظر عاطفی سوء استفاده می کند.
اگر شریک زندگی شما از نظر عاطفی سوء استفاده می کند، ممکن است غرایز خود را زیر سوال ببرید و به خودتان شک کنید. شریکی که مرتباً شما را زیر پا می گذارد و دستکاری می کند، مسئولیت پذیر نیست و اغلب باعث می شود که احساس کنید در اشتباه هستید.
در نتیجه، ممکن است هر چیزی را که در رابطه اشتباه پیش میآید به گردن خودتان بیندازید و متقاعد شوید که مشکل شما هستید، نه رابطه.
۸. شما مشروط شده اید که در یک رابطه بیش از حد کار کنید و به قیمت خود آن را اصلاح کنید، پس انداز کنید یا برای آن بجنگید.
اگر در خانهای بزرگ شدهاید که در آن تعارضها و غیرقابلپیشبینیبودن زیاد است یا یک فرزند والدینی بودهاید، ممکن است نقش صلحساز و مراقب بودن را به عهده گرفته باشید یا ممکن است شاهد این بوده باشید که والدین این نقش را بر عهده گرفتهاند. در نتیجه، ممکن است یاد گرفته باشید که عشق را با «به دست آوردن آن» و «جنگیدن برای آن» به منظور واقعی بودن آن مرتبط کنید.
وقتی همین نقش را با یک شریک به عهده میگیرید، با او احساس میکنید که در خانه هستید، زیرا این احساس بسیار آشنا است و شیمی ممکن است بهویژه قوی باشد، و رها کردن رابطه ناسالمی که منعکسکننده همین پویایی است را دشوارتر میکند.
اگر این یک الگو برای شما است، ممکن است در ابتدا احساس کسل کننده ای داشته باشید اگر با یک رابطه عاشقانه روبرو شوید که در آن مجبور نیستید همان نقش را به عهده بگیرید.
۹. شما شیمی را برای سازگاری اشتباه می گیرید.
هنگامی که در اوایل شیمی قوی وجود داشته باشد، ممکن است با سازگاری اشتباه گرفته شود و پرچم قرمز ممکن است نادیده گرفته شود. این پایه و اساس وابستگی زودهنگام به یک فانتزی را به جای فرد مقابلتان ایجاد می کند، و در نتیجه، رها کردن رابطه به معنای واقعی نبودن این خیال است.
۱۰. شما گرفتار پستی و بلندی های رابطه شده اید.
در این دینامیک رابطه، اوج ها زیاد و پایین ها پایین هستند. شریک زندگی شما ممکن است سرد و گرم باشد، بنابراین نمی دانید اوج بعدی چه زمانی خواهد بود، اما زمانی که اتفاق بیفتد، احساس خاص و هیجان انگیزی می کنید.
این تقویت متناوب می تواند منجر به مشکل در رها کردن یک رابطه به دلیل احساس وابستگی به اوج بعدی شود.
۱۱. شما معتقدید “روابط سخت است” و این فقط یک وصله خشن است.
بله، روابط سخت هستند و نیاز به کار دارند، اما نباید آنقدرها هم سخت باشند. یک رابطه نباید از شما بخواهد که ارزش ها یا احساس خود را قربانی کنید. رابطه شما باید یک نیروی پایدار و مطمئن در زندگی شما باشد، نه دلیلی برای ناراحتی یا قطع ارتباط با خود واقعی شما.