روانشناسی

چیزهایی که نباید به کودکان خود بگویید+علت آن

اگر پدر و مادر هستید، پس می‌دانید که گفتن چیزهایی که هرگز نباید به فرزندتان بگویید چقدر آسان است. این طبیعی است و همه ما این کار را انجام می دهیم. اما چیزهایی نیز وجود دارد که والدین می گویند که شایع تر هستند اما به طور غیرقابل توجهی مضر هستند.

بخش مشکل این است که بچه ها از آن متنفرند اما نمی دانند چگونه آن را صدا کنند.آن‌ها معمولاً رفتاری رفتار می‌کنند، و سپس زمان درک آن در پاسخ ما به نافرمانی فرزندمان از دست رفته است.

نوشته های مشابه

به همین دلیل مهم است که بدانیم آن چیزها چیست و چگونه بر پاسخ کودک ما تأثیر منفی می گذارد. در اینجا پنج عبارتی را آورده ایم که بچه های شما وقتی آنها را می گویید دوست ندارند.

۵ عبارتی که والدین هرگز نباید به فرزندشان بگویند

۱. “حداقل شما نیستید…”

من بارها خود را گرفتار کرده ام که این را به پسرم می گویم. معمولاً زمانی گفته می شود که پسرم چیزی را صدا می کند که در تجربه او دشوار بود.

مشکل پاسخ دادن با جمله «حداقل تو نیستی…» این است که احساسات کودک را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود که به خاطر بیان سختی‌های خود احساس گناه کند. این یک پاسخ طبیعی است، و می توانم ببینم که چرا والدین آن را می گویند. در ذهنمان، ما می‌خواهیم فرزندانمان متوجه شوند که شاید چیزی آنقدرها هم که به نظر می‌رسد سخت نباشد، یا باید برای داشته‌هایشان سپاسگزار باشند.

اما خیلی بهتر است که به جای کم کردن آنچه که تجربه می کنند، آن ارزش ها را با یک نکته مثبت آموزش دهید.

در عوض، می‌توانید بگویید: «مطمئنم که این برای شما سخت است. آیا کاری هست که بتوانم انجام دهم؟» به اندازه کافی گفت. اگر زمان و پاسخ مناسب است، همچنین می‌توانید بپرسید که آیا آنها راهنمایی شما را در مورد آن می‌خواهند یا خیر.

اما نشان دادن همدلی به معنای اصلاح، کاهش یا حتی احساس تأسف برای فرزندانتان نیست. یعنی درک درستی از مبارزات کنونی آنها و بودن در کنار آنها برای هر آنچه که نیاز دارند.

۲. “این یک معامله بزرگ نیست”

این عبارت، یک بار دیگر، یک چیز رایج است که والدین می گویند. اما دقیقاً همان کار عبارت فوق را انجام می دهد. هر چه را که می گذرانند کم می کند.

۳. “دختر خوب” یا “پسر خوب”

بسیار خوب، این یک دلتنگی بزرگ برای من است، بنابراین شما هرگز نخواهید فهمید که من این را به فرزندم می گویم. فرزند من سگ نیست و این نوع تأیید مبتنی بر عملکرد است.

به جای اینکه تشخیص دهید عملی که انجام می دهند خوب است، به آنها می گویید که خوب هستند، فقط به این دلیل که آن کار خاص را انجام می دهند.

با بیان آن کمی متفاوت، می تواند معنایی بسیار ارزشمندتر برای آنها داشته باشد. می‌توانید بگویید: «داری خیلی کار خوبی می‌کنی! من به تو افتخار می کنم. موفق باشی!”

۴. “خیلی حالم بهم میخوره” یا “واقعا اعصابمو خورد میکنی”

وقتی کودکی نافرمانی می کند، شروع به بیان این واقعیت است که آنها شما را بیرون می کنند.

حتی روش‌های رایج فرزند پروری از دستکاری در فرزندپروری استقبال می‌کنند، و اغلب، بسیار ظریف است. اما در اینجا دلیلی است که شما باید همیشه از رفتار فرزندتان برای جلب رضایت یا عدم رضایت خود اجتناب کنید.

اگر به طور مداوم بار فرزندتان را به اطاعت می‌گذارید زیرا شما چنین می‌خواهید، در این صورت او فقط می‌آموزد که اطاعت باید برای خوشحال کردن شما به عنوان والدین انجام شود.

اما اگر در مورد انجام آن اطاعت کنید زیرا این کار درستی است، به آنها کمک می‌کند بفهمند که اطاعت کاری است که نه تنها برای خودشان، بلکه به این دلیل که خدا از آنها می‌خواهد، انجام دهند.

شما به سادگی می توانید این کار را با تغییر عبارت و رویکرد خود انجام دهید، نه اینکه شما را کنار بگذارد.

۵. “این را بارها قبلاً به شما گفته ام.”

من مقصر هستم که اغلب این را می گویم. و من می توانم این را به شما بگویم. مهم نیست که با چه عددی جای خالی را پر کنید، آن را تاثیرگذارتر نخواهد کرد. فقط کلمات توخالی است.

این به نفع شما و درک فرزندتان نیست که نباید کاری را که انجام می داد انجام می داد.

پسرم وقتی این را می گویم از آن متنفر است زیرا بعد از گفتن من روی تمام صورتش نوشته شده است.

سپس متوجه می شوم که چقدر احمقانه بوده است، زیرا باعث می شود که او احساس کند شکست خورده است، و این تمایل من به نظم و انضباط من نیست که باعث شود فرزندم احساس شکست کند.

همه ما در استفاده از این عبارات رایج در گرمای لحظه ای که فرزندانمان ما را ناامید می کنند، مقصریم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


این سایت با کمک گوگل ایمن شده است

دکمه بازگشت به بالا