روانشناسی کودک

چگونه یک کودک در جستجوی رضایت از مردم تربیت نکنیم؟

تمایل خیرخواهانه ما برای تربیت انسان‌های مهربان و سپاسگزار می‌تواند منجر به تربیت کودکانی شود که اغلب نیازهای خود را نادیده می‌گیرند یا کارهای ناسالمی انجام می‌دهند تا دیگران از جمله ما به عنوان والدین را دوست داشته باشند. اکنون، بیشتر ما نگران این هستیم که دیگران چه فکر می کنند و تمایلات مردم پسندی داریم، طبیعی است که تعجب کنیم که چگونه درک می‌شوید یا می‌خواهید دیگران را خوشحال کنید. و در حالی که خوب است تشخیص دهید که کجا می توانید رشد کنید و تغییر دهید تا فردی مهربان و بخشنده باشید، نقطه ای وجود دارد که می تواند ناسالم شود، و این به معنای خوشایند مردم بودن است. 

ویژگی‌های مشترک افراد به دنبال جلب رضایت دیگران

  • اغلب نیازها و احساسات خود را نادیده می گیرند و بر نیازهای دیگران تمرکز می کنند
  • نسبت به خود نظر پایینی داشته باشید – ناامنی، احساس پایین نسبت به خود، عزت نفس پایین و غیره.
  • شما فقط زمانی با خودتان احساس خوبی دارید که دیگران شما را دوست داشته باشند
  • “نه” گفتن برای شما سخت است
  • فقط برای حفظ آرامش عذرخواهی کنید
  • تقصیر یا سرزنش را بپذیر حتی زمانی که کار اشتباهی انجام نداده ای
  • سریع موافقت کنید حتی زمانی که موافق نیستید
  • شما یک مرد “بله” هستید
  • حتی زمانی که احساس تهی شدن می‌کنید، مقدار زیادی از خودتان را ببخشید
  • به طور کلی یک فرد خوب است و نظر خود را به خوبی بیان نکنید
  • مدام به دنبال تایید دیگران باشید
  • ناامید کردن دیگران را دوست ندارید 
  • روی چیزهایی که «باید» می گفتید بمانید و بگذارید شما را مصرف کند
  • ترس از طرد شدن
  • از ترس توهین به دیگران نمی توانید مرزهای مشخصی تعیین کنید
  • اعتماد به نفس پایین

چه چیزی باعث خوشایند مردم می شود؟

خوشایند مردم به خودی خود بد نیست. باز هم، همیشه خوب است که دیگران را در نظر بگیرید و مطمئن شوید که بی احساس یا نامهربان نیستید.

اما نقطه‌ای وجود دارد که شما را خسته می‌کند، زیرا تنها زمانی احساس رضایت و کامل شدن خواهید کرد که بدانید دیگران به شما احترام زیادی می‌گذارند – نه صرفاً به این دلیل که همان چیزی که هستید.

یکی دیگر از ویژگی های مردم پسند این است که شخص برای جلب رضایت دیگران از نیازها و احساسات خود غافل می شود. 

معمولاً اولین بار، فرد جلب رضایت دیگران را در دوران کودکی در خانه یاد می گیرد و می‌توان آن را «مامان راضی» یا «بابا راضی‌کننده» نامید.

اگر توقع فرزندتان مبنی بر اینکه فرزندتان شما را بیرون نکند یا بدون سؤال از او اطاعت کند، بر تربیت شما حاکم است، آنها می توانند شروع به یادگیری این تکنیک های «خوشایند مردم» کنند که ما خیلی سعی می کنیم برای خودمان از آنها اجتناب کنیم.

نمونه هایی از مواردی که به طور تصادفی به فرزندان خود خوشایند مردم را آموزش می دهیم

این با توصیه های محبوب والدین که می توانند خط باریک بین نظم و انضباط و انتظار یا “خوشایند” را درک کنند.

یکی از روش های قابل توجه فرزندپروری عشق و منطق است. از آنجایی که نکات سازنده با برخی از توصیه های آنها همراه است، بیشتر از دستکاری برای وادار کردن فرزند شما به اطاعت استفاده می شود.

چیزی که والدین هنگام تنبیه فرزندان خود می توانند از آن اجتناب کنند این نیست که نافرمانی خود را در مورد بیرون کردن شما نشان دهند، بلکه به این حقیقت اشاره کنند که کاری که انجام داده اند اشتباه بوده است.

با هدایت نظم و انضباط آنها به سمت انتخاب بدی که انجام داده اند، و برخورد با قلب آنها، می توانید از این واقعیت که کاری که آنها انجام داده اند شما را ناامید کرده است، کاملاً اجتناب کنید.

یکی دیگر از مواردی که در آن ناخواسته به فرزندان خود می آموزیم که جلب رضایت دیگران بسیار مهم است، زمانی است که اشتباه آنها را در مورد احساسات خود یا دیگران مرتکب می شویم. شما می توانید در موارد نظم و انضباط روزمره از این امر اجتناب کنید. 

مثلا.

نگو:

برو از خواهرت عذرخواهی کن چون او را ناراحت کردی. ببین چقدر غمگین است.»

یا  “وقتی این کار را می کنی، من را ناراحت می کند.”

کاری که آنها انجام دادند هرگز نباید به احساسات کسی اشاره شود. آنها فقط می توانند مسئول اعمال خود باشند، آنها مسئول احساسات دیگران نیستند. با آموزش مسئولیت پذیری در قبال اعمال خود، به آنها کمک کنید تا متمایز شوند. 

در عوض بگویید:

“من درک می کنم که شما احساس ناامیدی کردید، اما ضربه زدن یا نامهربانی به دیگران هرگز اشکالی ندارد. کاری که کردی اشتباه بود فکر می‌کنید چگونه باید این کار را درست کنید؟»

ابزار استفاده را به آنها بدهید، اما اجازه دهید آنها انتخاب کنند. با فرزند دلسوز من، اغلب چند ساعت طول می کشد تا دلش نرم شود و عذرخواهی کند. و گاهی باید به او یادآوری کنم. اما من ترجیح می‌دهم او واقعاً عذرخواهی کند و اشتباهش را بفهمد تا اینکه فقط برای دلجویی از من تلاش کند. 

در اینجا یک مثال دیگر وجود دارد:

فرزندتان نزد شما می آید و کمی شیر می خواهد. از آنها می‌خواهید در حالی که کاری را که انجام می‌دهید به پایان می‌رسانید، یک ثانیه معطل شوند. اما فرزند بی حوصله شما تصمیم گرفت که اوضاع را به دست خود بگیرد و شیر خود را برای خود تهیه کند.

شیر در ناخوشایندترین زمان به سرتاسر زمین می رسد – درست قبل از اینکه دوست شما برای یک بازی به آنجا بیاید و شما در حال فرار هستید.

هر مادری از این موقعیت ناامید می شود و عصبانیت یک احساس عادی خواهد بود.
یک پاسخ عمومی به این وضعیت می تواند گفتن چیزی شبیه این باشد:

“چون نافرمانی کردی، من اکنون باید آشفتگی شما را تمیز کنم، که ۱۰ دقیقه طول می کشد، و من در حال حاضر دیر کرده ام. این بدان معناست که امروز ۱۰ دقیقه از تماشای تبلت شما تمام شده است.”

اما آنچه شما ناخواسته به فرزند ما می گویید این است که آنها شما را بیرون می کنند، بنابراین آنها اکنون هزینه آن را پرداخت می کنند. شما همچنین مشکل ریشه ای را شناسایی نمی کنید.

اینکه آنها شما را کنار بگذارند یا نه، نشانه انتخاب بدی است که انجام داده اند، و مهم است که به آنها کمک کنید تا چرایی پشت اعمالشان را درک کنند. اگر می‌خواهید به فرزندتان کمک کنید احساساتش را پردازش کند، محرک‌های آن‌ها را بهتر درک کند و مسئولیت اعمالش را بپذیرد، توجه به قلب آنها و نه فقط رفتار یا نتیجه رفتارشان ضروری است.

در اینجا به شما پیشنهاد می کنم که چگونه می توانید آن را مدیریت کنید.

می توانی بگویی:

می‌توانید برای من توضیح دهید که چرا منتظر کمک من نشدید؟ آنها را بشنوید. حتی ممکن است از این مرحله چیزی بیاموزید که بینش بیشتری در مورد موقعیت به شما بدهد، مثلاً آنها نمی‌خواستند وقت شما را بگیرند، بنابراین سعی کردند خودشان شیر را تهیه کنند.

حالا فهمیدی چرا می خواستم منتظرم باشی؟ شما آنقدر بزرگ نیستید که بتوانید شیر خود را تهیه کنید، و چون گوش نکردید، این اتفاق افتاده است. من می توانم ببینم که چگونه ممکن است فکر کنید که به مامان کمک می کند (به این نکته اشاره می کند که شما به بهترین آنها فکر می کنید)، اما نافرمانی و بی حوصلگی شما به یک آشفتگی منجر شد.

فرزند شما باید به سرعت این ارتباط را درک کند. سپس می توانید بگویید،

“به نظرتان چه کار باید بکنیم؟”

اجازه دادن به آنها برای ارائه راه حل به آنها می آموزد که برای اصلاح اشتباه آنها باید کاری انجام داد و دادن آزادی به آنها برای ارائه راه حل به آنها کمک می کند تا بدانند چگونه پس از انتخاب اشتباه یک انتخاب درست انجام دهند.

اگر آن‌ها نمی‌دانند، آنها را راهنمایی کنید تا به شما در تمیز کردن کمک کنند، حتی اگر برای تمیز کردن کامل آن کم هستند.

این واقعیت را آشکار کنید که با وجود نافرمانی آنها به آنها کمک می کنید – این نشان دهنده مهربانی و لطف آنهاست.

“همه اشتباه می کنند، من شما را می بخشم. دفعه بعد، من خیلی دوست دارم به شما کمک کنم، فقط باید صبر داشته باشید. بیایید با هم این آشفتگی را پاک کنیم. دوستت دارم.”

فاش نکن که دوستت داره میاد و الان به خاطر اونها دیر میرسی.

این دستکاری است، و می تواند آنها را احساس گناه و شرم کند، که منجر به “خوشحالی مامان” می شود.

اینکه آنها را تمیز کنند یک پیامد طبیعی بزرگ است.
اما نظم و انضباط آنها را به بیرون انداختن شما ربط ندهید، آن را به این موضوع وصل کنید که آنها به توصیه شما گوش ندادند و نافرمانی کردند. اما این کار را انجام دهید تا قلب آنها باز شود.

همچنین مهم است که آنها به طور شفاهی بپذیرند که کاری که انجام داده اند اشتباه بوده است.

“در اینجا چه اشتباهی انجام دادید و چگونه می توانید آن را حل کنید؟”خوب است که به فرزند خود بیاموزید از مردم عذرخواهی کند و اشتباهات آنها را تصاحب کند.
اما مطمئن شوید که با آن، شما نیز آن را برای آنها مدل می کنید. اگر به آنها ظلم کردید، عذرخواهی کنید – این بهترین راه برای آموزش چیزی است – با الگوسازی.

۸ نکته برای پرورش متفکران آزاد و انسان‌های مهربان نه افراد خشنود

۱. نظم و انضباط آنها را به بیرون انداختن شما وابسته نکنید.

همانطور که در بالا توضیح داده شد، نظم و انضباط خود را در مورد این واقعیت که کاری که انجام داده اند اشتباه بوده است، تنظیم کنید، نه اینکه شما را خوشحال کند.
خیلی آسان است که به فرزندانمان گوشزد کنیم که چقدر ما را ناامید کردند یا به نوعی ما را ناامید کردند.

اما سعی کنید از این به عنوان راهی برای وادار کردن فرزندتان به اطاعت استفاده نکنید – این منجر به شرمساری می شود که باعث می شود آنها نخواهند شما را ناامید کنند، که می تواند منجر به تبدیل شدن آنها به افراد خشنود شود.

۲. ابزارهای عذرخواهی را به آنها بیاموزید، اما مطمئن شوید که  از بخشیده شدن آگاهی دارند.

به فرزندتان اجازه دهید جایی بیاید که واقعاً از اشتباه خود عذرخواهی کند، به زور عذرخواهی نکنید. شما می توانید این کار را با الگوبرداری از آنها به بهترین شکل انجام دهید. در حالی که ما باید ابزارها را به آنها آموزش دهیم، وظیفه ما این نیست که آن را مجبور کنیم. 

همچنین، اگر فرزندتان پس از انجام کار اشتباهی عذرخواهی کرد، همیشه آن را تصدیق کنید و با بخشش دنبال کنید.

اگر آنها عذرخواهی کنند، اما شما نبخشید، آنها احساس نمی کنند که اشتباهشان قابل بخشش بوده است و بنابراین می خواهند به عذرخواهی ادامه دهند تا بخشش شما را به دست آورند.
این همچنین می تواند منجر به خوشایند مردم شود، زیرا آنها هرگز احساس قابل بخشش شدن نخواهند داشت و می خواهند به دنبال تایید دیگران در شخصیت خود باشند. 

۳. آنها را تهدید نکنید

هر پدر و مادری این کار را می کند. ما بچه هایمان را تهدید می کنیم که از ما اطاعت کنند. اما امیدی برای شکستن این چرخه وجود دارد، به خصوص اگر شما اینگونه بزرگ شده اید. 

“اگر دوباره این کار را انجام دهید، دیگر نمی توانید…”

این امر کودکان را وادار می کند که کارهایی را انجام دهند تا ما را از احساس گناه خوشحال کنند، نه به این دلیل که این کار درستی است.
یک راه بهتر برای رسیدگی به این در شکل مثبت است. 

«به محض اینکه بتوانی با برادرت مهربانی کنی، می‌توانی به خانه دوستت بروی.»

پیشروی در بازی همیشه مفید است تا از تصمیمات ناشی از احساسات بالا یا ناامیدی جلوگیری شود.
اما در زمان گرما، زمانی که فرزندمان نافرمانی می کند، به راحتی می توان به حالت تهدید برگردد.

اما کاری که انجام می دهد این است که به جای انجام کاری، محیطی را ایجاد می کند که مامان و بابا را خوشحال کنند، زیرا کار درستی است.

۴. تشویق استقلال و فردیت – پرورش متفکران مستقل در مقابل روبات ها

«فقط ماهی‌های مرده با رودخانه شنا می‌کنند.» – Malcom Muggeridge

در دنیایی پر از ماهی های مرده، به آنها بیاموزید که برخلاف جریان حرکت کنند. این را می توان با تشویق استقلال انجام داد. به آنها اجازه دهید تا متناسب با سن خود انتخاب کنند. در مثال بالا، هنگام انضباط کردن نیز به کار می رود.

از آنها بخواهید راه حلی برای مشکل خود بیابند – این به آنها استقلال در ارائه راه حل هایی برای مشکلاتی که ایجاد کرده اند می آموزد.

وقتی آنها با هم صحبت می کنند ، بحث ها یا سوالات محترمانه را دلسرد نکنید. تشویقش کن! 

“من مشکلی ندارم که شما تصمیم من را زیر سوال ببرید، اما من نیاز دارم که دوباره با صدای مهربانانه تلاش کنید و سپس می توانیم در مورد آن صحبت کنیم.” 

همچنین آنها را در فردیتشان تحسین و تشویق کنید. آنها را به روشی بی نظیر و کامل که خداوند آنها را آفریده است، تأیید کنید. سعی نکنید آن‌ها را طوری بسازید که می‌خواهید باشند، بلکه آنها را شبانی کنید و راهنمایی کنید تا آن‌طور که خدا می‌خواهد باشند.

 

5. فرزندتان را به خاطر تلاش هایش تأیید و تحسین کنید و به او توجه کنید

اگر فرزندتان کار خوبی انجام داد یا به دنبال تایید شماست، او را تحسین کنید.

افراد راضی اغلب به دنبال تایید دیگران هستند زیرا هرگز به اندازه کافی نسبت به والدین خود احساس خوبی نداشتند.

اما زیاده روی نکنید و هر کار کوچکی را که انجام می دهند تحسین نکنید تا کلمات شما بی معنی شوند. مثل همیشه، فرزندپروری در مورد تعادل است، و گفتن آن بسیار ساده تر از انجام آن است!
همچنین، در دنیایی که خیره شدن به صفحه نمایش خود را در تمام طول روز آسان می کند – این کار را نکنید.

بچه های شما فقط یک بار بچه هستند. اگر فرزند شما نسبت به تلفن شما احساس دومی می کند، هر کاری که می تواند انجام می دهد تا توجهی را که در وهله اول باید از آن او می شد به خود جلب کند.
از آن چه نتیجه ای حاصل خواهد شد؟ مردم پسند.

۶. نمونه باشید

مردم راضی کننده اغلب به همه بله می گویند، حتی اگر آنها نخواهند یا وقت نداشته باشند. بدیهی است که ما نمی‌خواهیم فرزندانمان این عادات بد را یاد بگیرند، بنابراین مثالی برای دانستن زمان نه گفتن بهترین راه برای آموزش آنهاست.

بخشی از آنها که مرزهای سالم را یاد می گیرند با انتظاراتی که از آنها دارید مرتبط است. اگر انتظار نمرات عالی را دارید و فقط زمانی تحسین می کنید که این انتظارات برآورده شود، آنها می توانند فکر کنند که تنها راه برای راضی کردن شما این است که کامل باشید.

۷. این واقعیت را تشویق کنید که همه آنها را دوست نخواهند داشت، و این اشکالی ندارد

فکر اینکه کسی مرا دوست نداشته باشد سخت می توان بلعید. من با تمایلات مردم پسند دست و پنجه نرم می کنم، اما خوشبختانه، فقط در چند لحظه ظاهر می شود. انسان است

بخشی از خشنود بودن مردم، داشتن نیاز شدید به اینکه همه شما را دوست داشته باشند. اما این به سادگی اتفاق نخواهد افتاد. و تلاش برای اینکه همه شما را دوست داشته باشند خسته کننده است.

چگونه رسانه‌های اجتماعی باعث خوشحالی مردم می‌شوند

وقتی این موضوع را با فرهنگ دیجیتالی فعلی که ما در آن زندگی می‌کنیم آشکار می‌کنید، فرزندان ما در مقایسه با دیگران در رسانه‌های اجتماعی با مشکلات زیادی روبرو هستند، در حالی که دائماً به آنها یادآوری می‌شود که در زندگی چه کمبودهایی دارند.

با باز کردن فیس‌بوک، اینستاگرام، تیک توک، توییتر و بسیاری دیگر از برنامه‌های رسانه‌های اجتماعی، آنها وارد دنیایی می‌شوند که دائماً به آنها می‌گوید به اندازه کافی خوب نیستند، و به اندازه فالوورها، لایک‌ها و فالوورهایشان خوب هستند. دیدگاه‌ها، و اینکه برای اینکه بیشتر مورد پسند واقع شوند، فقط باید نگاه کنند، عمل کنند و متفاوت باشند. نتیجه افزایش تعداد جوانانی است که با اختلالات سلامت روان مانند افسردگی، اضطراب، خودآزاری و خودکشی دست و پنجه نرم می کنند.

در لحظاتی که آنها با تردیدها و افکارشان در مورد خودشان به سراغ شما می آیند، می توانید به فرزندتان بیاموزید که همه آنها را دوست نخواهند داشت و این اشکالی ندارد. می‌توانید به آن‌ها کمک کنید ویژگی‌های منحصربه‌فردشان را ببینند، حقیقت را در مورد اینکه چه کسی هستند بیان کنند، و وقتی با دروغ‌هایی که دنیا به آنها می‌گوید، ارزش‌شان را یادآوری کنید.

بیایید بگوییم که کسی که در مدرسه دوست دارد او را دوست ندارد. این دردناک و بد است، اما این مسئولیت آنها نیست که آن شخص را دوست داشته باشند.

فرض کنید دوست خوب آنها به طور ناگهانی آنها را در مدرسه شبح کرده است. یا یکی از اعضای خانواده چیزی آزاردهنده در مورد ظاهر آنها گفته است. اگر با فرزندتان رابطه قوی داشته باشید، آنها احساسات واقعی خود را با شما درمیان می گذارند و می توانید به او کمک کنید تا شرایط ناگوار را پشت سر بگذارد و به سلامت با رویارویی برخورد کند. و حتی اگر بازخورد محبت آمیز شما ارزشمند است، فضایی را در اختیار آنها بگذارید تا به اشتراک بگذارند و شما به سادگی گوش دهید. 

در بزرگسالی، ما اغلب فراموش می‌کنیم که از بچه‌هایمان انتظار می‌رود همیشه به همه گوش دهند – در مدرسه به معلمانشان، در خانه به پدر و مادرشان، در کلیسا به کشیششان. اما چه کسی به آنها گوش می دهد؟ دلیل بیشتری برای ایجاد فضایی برای اشتراک‌گذاری آنهاست. 

۸. اگر در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، آدرس دهید

شوهر من می تواند تأیید کند که بخشی از خوشایند مردم او ناشی از آزار و اذیت در مدرسه است.
یکی از این دو نتیجه در دست قلدری است. یا هر کاری که می توانید برای جلب رضایت و دوستی دیگران انجام خواهید داد یا تجربیات خود را درونی کرده و عصبانی خواهید شد.
از آنجایی که همیشه متوجه نمی‌شوید که آیا فرزندتان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد یا خیر – زیرا این چیزی نیست که بچه‌ها همیشه مایل به اشتراک‌گذاری آن باشند – این صحبت‌های عمدی است که آن را آشکار می‌کند.اگر متوجه شدید که با فرزندتان بدرفتاری می‌شود، آن‌طور که لازم می‌دانید با آن برخورد کنید، چه این که او را در مدرسه دیگری بفرستید یا به او بیاموزید که از خودش دفاع کند. آنها را تشویق کنید که حرف خود را باز کنند و احساسشان را به اشتراک بگذارند.

هر کاری که می توانید انجام دهید تا به آنچه در حال رخ دادن است رسیدگی کنید تا فرزندتان به تنهایی تلاش نکند و احساسات خود را در مورد آزار و اذیت شدن هدایت کند. علاوه بر این که پیامدهای جدی‌تری بر سلامت روان آنها دارد، می‌تواند منجر به تبدیل شدن آنها به افراد خوشایند شود. به آنها بیاموزید که چگونه با این موقعیت ها به شیوه ای سالم کنار بیایند. به آنها بیاموزید که مرزهای سالمی داشته باشند، اهداف خود را دنبال کنند و آنچه را که هستند بپذیرند. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


این سایت با کمک گوگل ایمن شده است

دکمه بازگشت به بالا