روانشناسی کودک

تسلیم خواسته های فرزندان نشوید

گاهی اوقات در تربیت فرزند بر اساس عکس العمل فرزندمان راحتی خود انتخاب می کنیم. آیا تا به حال تسلیم ناله یا شکایت فرزندتان شده اید و فقط می خواهید آن را متوقف کند؟ یا وقتی در انظار عمومی هستید و نمی خواهید در وسط خواربارفروشی عصبانی شوید، چطور؟

شما در تقلا برای انتخاب هستید زیرا احساس می کنید عجله دارید یا غافلگیر شده اید. ما اغلب در میان کلمات خود دچار اشتباه می شویم، در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهیم گیج می شویم و در نهایت بر اساس احساسات فرزندمان یا حتی راحتی خود انتخاب می کنیم.

چیزی که والدین متوجه نمی شوند این است که این امر کودک را مسئول می کند و در دراز مدت برای آنها گیج کننده می شود. اگر هیچ مرجع روشن و محبت آمیزی در زندگی فرزندتان وجود نداشته باشد که او را راهنمایی و هدایت کند، آنها شروع به اجرای نمایش خواهند کرد و از احساسات خود برای کنترل اوضاع استفاده می کنند. کودکان از نظر عاطفی به اندازه کافی بالغ نیستند که بفهمند چه کاری انجام می دهند. عمدی نیست؛ آموخته شده است

پس چگونه می‌توانیم خود و فرزندانمان را برای موفقیت آماده کنیم، وقتی فرزندمان چیزی را می‌طلبد و ما باید با «نه» پاسخ دهیم

به خود اعتماد کنید.

شما به راحتی می توانید درگیر تمام تکنیک های فرزندپروری شوید، اما چیزی که اهمیت دارد توجه به فرزندتان است.

 بیشتر والدین نسبت به تصمیمات خود در مورد آنچه فرزندشان در هر لحظه ممکن است به آن نیاز داشته باشد، بی اعتماد می شوند. قبل از اینکه تصمیمی بگیریم، اینستاگرام را مرور می‌کنیم یا مقاله دیگری را برای فرزندپروری پیدا می‌کنیم تا نحوه تربیت فرزند را به ما راهنمایی کند. و در حالی که هیچ مشکلی برای انجام این کار وجود ندارد، من می خواهم شما را دوباره با غرایز مادرانه و پدرانه خود آشنا کنم.

این من را به اولین راهنمایی من در مورد اینکه به جای تسلیم شدن به خواسته های فرزندتان چه کاری انجام دهم هدایت می کند.

زن نوشتن

۱. موارد را برای چند روز مستند کنید

هیچ چیز بیشتر از گرفتن مدارک کوچک و مشاهده واکنش های خود و فرزندتان به حل مشکل کمک نمی کند. در عرض چند روز پس از ثبت تعاملات خود، زمانی که فرزندتان چیزی را می خواهد که نمی تواند داشته باشد، ایده بسیار خوبی در مورد اینکه از کجا شروع کنید به دست خواهید آورد. تا زمانی که مشکل را شناسایی نکنیم، نمی توانیم آن را حل کنیم. نیازهای فرزندتان را یادداشت کنید.

آیا آنها نیاز دارند که شما به آرامی پاسخ دهید و از صدای ملایم تری استفاده کنید؟ بعضی از بچه ها حساس ترند. وقتی انجام می دهید، آیا پاسخ آنها مثبت تر است؟ یا شاید فرزند شما نیاز به توضیح بیشتری دارد که چرا نمی تواند آنچه را که می خواهد داشته باشد. بیشتر کودکان دوست دارند دلیل پشت یک «نه» را بفهمند.

من هنوز نمی توانم به شما اجازه دهم آن فیلم را تماشا کنید. محتوایی دارد که شما از نظر عاطفی به اندازه کافی بالغ نیستید تا از عهده آن برآیید. من می‌دانم که شنیدن آن ناامید کننده است، به خصوص که شما دوستان اجازه دیدن آن را دارید، اما این مرز من است.»

در اینجا مثالی از توضیح «چرا» آورده شده است، بنابراین فرزند شما با یک «چون من گفتم» باقی نمانده است. آنها احتمالاً از این موضوع کسر می کنند که شما برای رفاه آنها اهمیت می دهید. شما فقط آنها را از تفریح ​​باز نمی دارید.

کسر این تعاملات به شما کمک می کند تا بدانید چگونه به کودک خاص خود به گونه ای پاسخ دهید که او را از خود دور نکند بلکه مهارت های ارتباطی سالمی را ایجاد کنید.

مادر و پسر در حال صحبت کردن

۲- عجولانه تصمیم نگیرید

وقتی در محل قرار می گیرید، انتخاب عاقلانه سخت است. این کاملاً اشکالی ندارد که وقتی فرزندتان چیزی از شما می پرسد، شما با آن پاسخ دهید. “من در حال حاضر پاسخ را نمی دانم. بگذار در موردش فکر کنم.” این می‌تواند در پاسخ به این باشد که آنها یک خواب می‌خوابند، از فروشگاه مواد غذایی آب نبات می‌خواهند یا هر چیزی می خواهند که این پاسخ همچنین به آن‌ها درباره تصمیم‌گیری متفکرانه یاد می‌دهد، نه فقط تصمیم‌هایی که بر اساس احساس ما در آن لحظه است.

۳. به احساسات اجازه دهید اما تسلیم نشوید

هدف ما از والدین همیشه نباید این باشد که از جنگ با فرزندانمان پرهیز کنیم. آنها به‌وجود می آیند و می توانند برای لحظات آموزش پذیر در زندگی شما و فرزندتان استفاده شوند. یکی از بزرگ‌ترین دروغ‌های فرهنگ، ما را به این باور می‌رساند که فرزندپروری باید آسان باشد، بچه‌های ما همیشه مطیع باشند و زمان خواب ما همیشه آرام باشد.

این که هر کلمه ای که از دهان شما بیرون می آید باید در رده «پدر و مادری ملایم» قرار گیرد و اگر نه، شما والدین بدی هستید. اینکه پاسخ های فرزندمان به خواسته های ما باید کامل باشد. اینکه ما باید چیزها را به طور کامل بیان کنیم تا بچه هایمان بهتر رفتار کنند.

اما این واقعیت نیست. و بیدار شدن از این واقعیت که همه چیز همیشه زودتر از آن به راه نمی افتد، به ما کمک می کند تا احساسات و انتظارات خود را تنظیم کنیم. همچنین به ما کمک می کند تا احساسات فرزندمان را بپذیریم، زمانی که همه چیز طبق خواسته خود پیش نمی رود.

بین نگه داشتن حد و مرز و اجازه ندادن به فرزندتان این احساس تفاوت وجود دارد. شما می توانید هر دو را انجام دهید، یک حد و مرز داشته باشید، اما همچنین اجازه دهید فرزندتان از این موضوع ناراحت شود. شما می‌توانید به روش‌هایی روی مواردی کار کنید که به فرزندتان کمک کند آنچه را که دوست ندارد بپذیرد، اما در پایان روز، او باید یاد بگیرد که چگونه وقتی پاسخ منفی را بپذیرد و شما باید بپذیرید که آنها همیشه آن را دوست نخواهند داشت.

۴. همدلی کنید اما فعال نکنید

وقتی فرزندتان از اینکه پاسخ آن چیزی نیست که می‌خواهد ناراحت می‌شود، مهم است که به او کمک کنید تا ببیند شما آنجا هستید و نیازهای او را تأیید می‌کنید، حتی وقتی احساساتش بزرگ است. همچنین می‌توانید به آنها چیزی بدهید که منتظر آن باشند که پاسخ مثبت باشد. این به ویژه برای بچه های جوان خوب است.

«باید واقعاً سخت باشد که نتوانید قبل از خواب شکلات بخورید. میدونم چقدر دوستش داری اما شما را از خواب راحت باز می دارد! بعد از اینکه صبحانه خود را تمام کردید، دوست دارم یک تکه شکلات به شما بدهم. آیا در حال حاضر کمی سیب یا پنیر به عنوان یک میان وعده خاص میل دارید؟»

با پاسخ دادن به این روش می توانید چند کار را انجام دهید. شما با احساسات بزرگ آنها همدلی می کنید (اگرچه ممکن است برای ما یک معامله کوچک به نظر برسد، اما فرزندان ما آن را یک معامله بزرگ می‌دانند)، به آنها چیزی می دهید که منتظر آن باشند و به آنها حق انتخاب می دهید. وقتی بچه ها انتخابی دارند، به خصوص آن بچه های با اراده، احتمال بیشتری دارد که اخبار بد را بپذیرند و به سمت آنچه می توانند داشته باشند، حرکت کنند. شما همچنین تسلیم خواسته های آنها نمی شوید، که آنها را قادر نمی سازد.

۵. سعی کنید و به دوران کودکی خود فکر کنید

وقتی به دوران کودکی خود فکر می کنیم و به یاد می آوریم که در هر موقعیتی چه احساسی داشتیم، فرزندپروری آسان تر می شود. این می تواند به ما بینشی بدهد که چرا ما به روشی که پاسخ می دهیم پاسخ می دهیم. همچنین می تواند به ما کمک کند در طول مسیر با فرزندانمان همدلی کنیم.

یادت هست وقتی پدر و مادرت نگذاشتند با دوستانت به آن کنسرت بروی چه حالی داشتی؟ این چه حسی را به شما می دهد؟ حتی اگر لزوماً نیازی به تغییر حد و مرز خود ندارید، می توانید در احساسات فرزند خود را ملاقات کنید و در کنار او باشید. فرزندان شما باید بدانند که شما صرفاً برای خراب کردن زندگی آنها آنجا نیستید، بلکه برای حفظ سلامت و امنیت آنها تصمیمات اقتدار عاشقانه می گیرید. حتی می‌توانید آن داستان را با آن‌ها در میان بگذارید و اینکه چگونه با وجود ناراحتی شما، سپاسگزار بودید که آنها به اندازه کافی برای ایمن نگه داشتن شما اهمیت دادند.

و حتی اگر اکنون آن را تشخیص ندهند، به احتمال زیاد بعداً از شما تشکر خواهند کرد.

چه راه‌هایی وجود دارد، چه مثبت و چه منفی، وقتی فرزندتان چیزی از شما می‌خواهد، و پاسخ منفی است؟ آنها چگونه پاسخ دادند؟


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


این سایت با کمک گوگل ایمن شده است

دکمه بازگشت به بالا