بیوگرافی جورج اورول
جورج اورول تاریخ نویسندگی، فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است .
در فرازوفرود این دشت عظیم، نامهایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه نویسندگی در سرتاسر جهان را رقم زندهاند. مطالعهی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها، نمایی کوتاه و گذرا، اما عمیق و قابل تأمل به ما هدیه میکند. در دل هر یک از کلمات این آثار، گنجینهای از رازها و معانی نهفته است. در پیاپی سطور پربار آنان، رازهایی برای نویسندگان قرار دارد.
قصد ما سفر به زمانه وزندگی آنان است تا بیشازپیش با ذهن و زبان این نویسندگان آشنا شویم و درنهایت با الگوبرداری از شاهکارهای نویسندگی تاریخ خوشهای بر توشه نویسندگیمان بیفزاییم. در این قسمت نگاهی به زندگی «جورج اورول»، نویسنده مشهور انگلیسی و خالق شاهکار ادبی «قلعه حیوانات» خواهیم داشت.
زندگینامه جورج اورول
جورج اورول Georg Roll (اریک آرتور بلر) نویسنده و روزنامهنگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی که در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ به دنیا آمد. او بهعنوان بهترین وقایعنگار فرهنگ و ادب انگلیسی شناختهشده است چراکه نقدهای بسیاری بر کتابها نوشته است. همچنین او به خاطر دو رمان پرفروش «مزرعه حیوانات» و «۱۹۸۴» شناخته شد. جورج اورول در شهر موتریهای در راج بریتانیا پا به جهان نهاد.
پدربزرگ او یک نجیبزاده ثروتمند بود، پدرش در ادارهٔ خدماتِ رفاهِ سلطنتی کار میکرد. مادرش زمانی که اریک یکساله بود او و خواهرهایش را به انگلستان برد و او پدرش را فقط یکبار پسازآن دید. اورول از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۷ در پلیس سلطنتی هند خدمت کرد.
اختلاف طبقاتی در هند و انگلیس توجه او را به مسئله فقر جلب کرد و بازتاب آن در رمانها و نوشتههای او دیده میشود. برای کسب تجربه و لمس زندگی فرودستان مدتی را در آشپزخانه یک هتل مشغول بهکار شد و در آن زمان شروع به نوشتن خاطرات خود کرد؛ اولین کتاب او در لندن و پاریس نوشته شد. پسازآن نوشتن رمانهایش را آغاز کرد و دو رمان نخستینش «روزهای برمه» و «دختر کشیش» را نوشت.
جورج اورول در دهه ۱۹۳۰ علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو به جنگ رفت و مجروح شد، کتاب درود بر کاتالونیل حاصل تجربیات او از جنگ و رفتن به اسپانیا میباشد.
«هوای تازه» آخرین رمان او قبل از جنگ جهانی دوم محسوب میشود. در اوایل جنگ بهنقد کتاب و روزنامهنگاری روی آورد.
جورج اورول بعد از مرگ مادرش شروع به نوشتن رمان «مزرعه حیوانات» کرد. سالها بعدازآن او به شمال اسکاتلند رفت و همراه با شغل روزنامهنگاری نوشتن رمان ۱۹۴۸ را آغاز کرد.
چند ماه پس از چاپ کتاب ۱۹۴۸ اورول در اثر جراحت حاصل از جنگ در سال ۱۹۵۰ درگذشت. جسدش را به وصیت او سوزاندند و در دهکده ای دورافتاده به خاک سپردند. بر سنگ مزارش هیچ نشانی از نام مستعارش «جرج اورول» نیست.
رمانهای جورج اورول
- روزهای برمه
- دختر کشیش
- به آسپیدیستراها رسیدگی کن
- هوای تازه
- قلعه حیوانات
- هزار و نهصد و هشتاد و چهار
- کتابها بر اساس تجربیات شخصی
- آس و پاسها در پاریس و لندن
- جاده بهسوی اسکله ویگان
- درود بر کاتالونیا
- مقالات جورج اورول
- یک فنجان چای دبش
مروری بر آثار و اندیشه های جورج اورول
اورول صدای آزادی خواهان جهان است. همین عنوان کافیست که او را مشهورترین نویسندهی آزادیخواه دنیا بنامیم. جورج اورول انگلیسی از آن دسته رماننویسانی است که نام او به همراه شاهکارهایش، برگی بس مهم و گرانقدر در ادبیات را در خاطر ما تداعی میکند. اورول ازجمله نویسندگانی است که آثار او تماماً به مردم جهان و تاثیرات منفی تاریخ قدرت بر مردمان جهان میپردازد.
نکتهای که اورول را از همهی نویسندگان سیاسی و منتقد متمایز میکند، انتخاب سبک نوین او برای نگارش در باب مشکلات اجتماعی است.از شواهد میگویند در تاریخ انگلستان دورهای به همراه محدودیت برای نویسندگان دیده میشود، آنها میبایست بههیچوجه از مسائل سیاسی انتقاد نکنند و بر آتش جنگهای جهانی و… نیفروزند. این امر برای بسیاری از نویسندگان گران تمام شد چراکه آنها تقریباً خود را بیسلاح، و قلمهایشان را شکسته و بی کاربرد دیدند.
در این میان جورج اورول جوان سبکی را برای نگارش بر میگزیند که با همهی سبکهای پیش از آن متفاوت بوده است. او رو به نمادها میآورد و دنیای نمادهای او در جهان با اقبال بسیاری مواجه میشود. جورج اورول در قلعهی حیوانات این نمادها را به سمبلهای ماندگاری تبدیل میکند و جنگ قدرتها را در قالب مزرعهای از حیوانات به تصویر میکشد که بهغایت شاهکاری هنری و ادبی در دنیای نویسندگی است.
از سبک نگارش جورج اورول که بگذریم او را باید یکی از هدفمند ترین و عمیق ترین نویسندگان طول تاریخ انگلستان و جهان دانست. چرا که او هیچگاه ادبیات را به سیاست آلوده نکرد و هرگز نیز قصد آن را نداشت که جامه ی چرکین سیاست را به تن ادبیات بپوشاند.جورج اورول بسیار هدفمند در قبال یک اثر ادبی فوق العاده، یک اثر سیاسی – انتقادی بی نظیر را به جامعه مخاطبینش هدیه می کند.
مضامینی که جورج اورول در داستان هایش بدان اشاره دارد به موازات طرح ادبی داستان هایش پیش میرفته است و این امر مرز بندی معین کار او را به ما نمایان می کند.اگر کسی آثار جورج اورول را بدون فرامتن آن ها بخواند شاید هیچگاه درک نکند که ماجرا از چه قرار بوده است و از داستان زیبا و آموزنده ای که خوانده است نیز لذت ببرد. این امر وجه تمایز اورول با سایرین بوده است.
داستانهای جورج اورول در قالب نگرشهای سیاسی و اجتماعی درونمایه های بسیاری را شامل میشده است اما مهمترین آنها رنجهای حاصل از حکومت سرمایهداری بر سر مردم است.
از نگاه جورج اورول حکومتهای سرمایهداری بدون آنکه به مصائب مردم خویش بپردازند دست به ستمگری میزنند. جورج اورول حق هر شخص از وطن و جهان هستی را امنیت میداند اما از سویی دیگر او به این مسئله اشاره میکند که ابرقدرتها و جنگ میان دولتها باعث شده است که طبقه فرودست به بردگی و اسارت برده شوند و حتی در قبال حق تنفس خود اختیاری از خود نداشته باشند.او در رمان «قلعه حیوانات» جمله شاهکاری دارد که میگوید: «در این مزرعه همه برابرند، اما بعضی برابرترند».این جمله بهروشنی هر چه تمامتر نگاه واقع گرایانه جورج اورول را به شرایط سخت زندگی مردم در خفقانهای اجتماعی اشاره دارد.
جورج اورول ازجمله نویسندگانی بود که ندای آزادی را فریاد میزد و هیچ ابایی از آن نداشت اما همیشه برای رسیدن به این مرحله از روشهای نوین نویسندگی استفاده میکرد.اگر میخواهید رمان ادبی خوبی بخوانید و همچنین از یک اثر زیبای اجتماعی لذت ببرید میتوانید آثار او را مطالعه کرده و از این آثار بسیار بیاموزید.
نکته مهم در آثار اورول این است که او هم میآموزد و هم روایت میکند. کتابهای اورول را امروزه در تمامی دانشکدههای ادبیات بهعنوان یک منبع آموزشی مورداستفاده قرار میدهند. راز ماندگاری جورج اورول در «نویسندگی هوشیارانه و خلاق» اوست.
در اینجا بخشی از کتاب ۱۹۸۴ اثر ماندگار جورج اورول را مشاهده خواهید کرد. از این کتاب بهعنوان کتاب پیشگویی در تاریخ جهان نیز یادکردهاند.این کتاب در دهه ۱۹۴۰ نگارش شده است، اما اگر آن را مطالعه کنید درمییابید که جورج اورول با چه دید وسیعی شمای زندگی امروز انسانهای کرهی زمین را به تصویر کشیده است.
اورول یکی از غربستیزان در حوزهی نظریات سیاسی و سرمایهداری بود. او در زمان نگارش آثار خود خصوصاً ۱۹۸۴ نیز به این مسئله اشاره داشت و آن را بهعنوان یک خطر جدی برای جامعهی بشری قلمداد کرد.