کتاب خوانی

بریده ای از کتاب/ دیروز گریستم

دیروز گریستم اثر اییانلا ونزنت

زمین هر ساله پوست می اندازد.
درختان و گل ها به هویت خودش بی‌توجه می‌شوند.
وقتی هویت قدیمی می‌میرد،
هویت جدیدی متولد می‌شود.
بدن مرتب پوست می‌اندازد.
بعضی این اتفاق‌ها نامریی هستند
و آن قدر ذاتی و بی‌صدا رخ می‌دهند
که متوجه آنها نمی‌شویم.

قلب و روح پوست می‌اندازند.‌
آنها هیجانات و تجربیاتی را دور می‌ریزند که دیگر به درد نمی خورند.
آنها چیزهایی را بیرون می‌اندازند که مانع رشد هستند
و این کار را طی مراحل نامرئی انجام می‌دهند.
اما با این وجود ما به دلیل انرژی موجود در هیجانات در اغلب موارد پوست اندازی هیجانی و معنوی خود را حس می‌کنیم.
انگار که می‌میریم، در واقع می‌میریم.
ما در هویت قدیمی خویش می‌میریم.
این پوست‌اندازی یا مرگ
انتهای کار نیست،
بلکه شروعی دیگر است …

نوشته های مشابه

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


این سایت با کمک گوگل ایمن شده است

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا