۱۳ نشانه والدین سمی
۱. آنها نمی توانند تأیید و امنیت را برای شما فراهم کنند.
برخی از مردم بر این باورند که عشق سرشار راه مهمی برای اطمینان از اینکه فرزندانشان به خود متکی میشوند و میتوانند در آینده از خود مراقبت کنند.
اگر به طور منظم دریافت کننده این رویکرد فرزندپروری بودید، فکر می کنید سزاوار آن هستید یا رفتاری است که برای بهبود شما انجام شده است.
اگر ظاهراً اکنون به دلیل هر گونه شکست یا طرد شدن از هم جدا شده اید، این به احتمال زیاد ناشی از ناتوانی سمی والدین در تأمین امنیت، مهار و تأیید لازم در دوران جوانی شماست.
عشق سخت ممکن است گاهی مؤثر واقع شود، اما اگر والدین بخواهند فرزندشان آینده ای کلی داشته باشد، نمی تواند تنها رویکردی باشد که از آن استفاده می کنند.
۲. آنها بیش از حد انتقادی هستند.
والدین باید گاهی اوقات در ارزیابی فرزندان خود با بازخورد در مورد اقدامات آنها مشارکت کنند.
بدون این جزء، ممکن است هرگز یاد نگیریم که چگونه چندین کار را به روش صحیح انجام دهیم، مانند کارهای روزمره مانند شستن لباس ها، پختن غذا برای خود، اتو کردن لباس ها، سازماندهی وسایل شخصی و غیره.
یک والدین سمی با انتقاد بیش از حد در مورد هر کاری که فرزندشان انجام می دهد، این موضوع را به شدت می کشد. حتی اشتباهات پیش پا افتاده از جانب کودکان عواقب بدی به همراه خواهد داشت.
این انتقادها میتوانند چهرههای متفاوتی داشته باشند – برخی از آنها از طریق توهینهای کلامی سمی به شکل توهین، بیان صریح، خشن چهره و زبان بدن نادیده گرفته شده است.
این تکنیک فقط برای برخی از کودکان نتیجه معکوس خواهد داشت و در نهایت مرتکب اشتباهات شدیدتر می شوند و برخی از کودکان در نهایت احساس بدبختی نسبت به خود می کنند و به سمت خود بیزاری می روند.
والدین ممکن است این اشتباه را مرتکب شوند که باور کنند این کار را انجام می دهند تا مطمئن شوند که فرزندانشان از اشتباهات پرهزینه جلوگیری می کنند.
متأسفانه، کاری که این رفتار واقعا انجام می دهد این است که کودک دچار یک درگیری درونی مضر است که می تواند در بزرگسالی فلج کننده باشد.
۳. توجه شما را می طلبند.
والدین سمی اغلب فرزندان خود را به جانشینهای والدین خود تبدیل میکنند و با جلب توجه آنها همیشه به محل تخلیه ناامیدیهای خود تبدیل میشوند.
این می تواند به عنوان پیوند بین والدین و فرزند تلقی شود، اما در واقع، این یک رابطه انگلی است که نیاز به زمان و انرژی بیش از حد کودک دارد در حالی که باید روی یادگیری مهارت های دیگر متمرکز شود.
اگرچه ممکن است گاهی دشوار باشد، اما یک والدین عملگرا به فرزندانشان فضای کافی برای رشد را بدون نیاز به تعامل دائمی برای مطابقت با نیازهای خود، اجازه میدهند.
۴. شوخی کردن
همه والدین گاهی اوقات فرزندان خود را انتخاب می کنند، اما زمانی که به اصطلاح شوخی ها به یک طنز ناخوشایند تبدیل می شود که به قصد توهین یا تحقیر فرزندان آنها است، این می تواند یک مشکل بزرگ باشد.
لازم نیست این نوع رفتار را بپذیرید فقط به این دلیل که والدینتان همیشه در مورد چیزی مانند قد یا وزن شما شوخی کرده اند.
در نهایت، این یک تاکتیک تضعیف کننده است که باعث می شود نسبت به خودتان احساس کوچکی کنید. اگر والدینی نگرانی مشروعی برای رسیدگی به فرزندشان دارند، باید صادقانه و غیرانتقادی باشند نه اینکه طعنه بزنند.
۵. آنها باعث می شوند که رفتار وحشتناک را توجیه کنید.
آیا با این باور بزرگ شدهاید که والدینتان از نظر جسمی یا عاطفی با شما آزار میدهند، زیرا شما شایسته آن هستید؟
والدین سمی می توانند هر موقعیت و حقایقی را به نفع خود تغییر دهند و این امر فرزندان را با دو انتخاب روبرو می کند: بپذیرند که والدینشان اشتباه می کنند یا احساس ناتوانی کنند و همه سرزنش ها را درونی کنند.
در بیشتر موارد، کودکان، حتی آنهایی که اکنون بالغ هستند، گزینه دوم را انتخاب می کنند. آنها بر این باورند که برخی از ویژگی ها یا اعمال آنها باید والدینشان را به شدت تحریک کرده باشد تا عصبانی شوند.
این طرز فکر فقط مانع از خودانگاره و رشد عزت نفس آنها می شود. آنها تصور می کنند که ارزش بدترین رفتار والدین خود را دارند.
۶. آنها به شما اجازه ابراز احساسات منفی را نمی دهند.
والدینی که نمی توانند نیازهای عاطفی فرزندشان را برآورده کنند و احساسات منفی آنها را کاهش دهند، آینده ای را رقم می زنند که در آن کودک هرگز نمی تواند در مورد نیازهای خود قاطعانه عمل کند.
هیچ اشکالی ندارد که به فرزندان خود کمک کنید تا روی جنبه مثبت یک موقعیت تمرکز کنند. با این حال، بیتفاوتی کامل نسبت به احساسات منفی و نیازهای عاطفی کودک میتواند منجر به سرکوب این عبارات عاطفی معتبر شود، و فقط به روشهای تحریفشده آنها را بیرون میآورد.
این تنها باعث ایجاد بزرگسالی می شود که در تنظیم عاطفی و مدیریت منفی در زندگی خود مهارت ندارد.
۷. آنها حتی کودکان را از بزرگسالی خود می ترسانند.
در واقع، کودکانی که احساس می کنند مورد محبت، حمایت و ارتباط هستند، در بزرگسالی بسیار بیشتر خوشحال هستند.
اگرچه اجرای نوعی نظم و انضباط ضروری است، اما والدین سمی از اعمال و کلمات بسیار خشن استفاده می کنند که برای همیشه به روان انسان آسیب می زند. گاهی اوقات این کار برای همیشه کودک را زخمی می کند و ترس را در کودک ایجاد می کند.
بچه ها نباید از والدین خود بترسند تا به آنها احترام بگذارند. هر بار که والدینشان با آنها تماس می گیرند، نیازی ندارند که از ترس کوبیده شدن عرق کنند.
۸. آنها همیشه احساسات خود را در اولویت قرار می دهند.
والدین نباید احساس کنند که قدرت نهایی خانواده هستند و فقط نیازها و احساسات آنها باید در اولویت باشد.
اما این طرز تفکر کهنه باعث ایجاد روابط مثبت بین والدین و فرزندانشان نمی شود.
حتی اگر والدین باید تصمیم نهایی را در مورد همه چیز از شام گرفته تا برنامه تعطیلات بگیرند، لازم است احساسات هر یک از اعضای خانواده – از جمله فرزندان – را در نظر داشته باشند. عقاید، عقاید و ارزش های فرزندان کمتر از والدین قابل احترام نیست.
از طرف دیگر والدین سمی به طور مداوم کودکان را مجبور می کنند تا احساسات خود را سرکوب کنند تا والدین خود را آرام کنند.
۹. آنها اهداف شما را با هم انتخاب می کنند.
آیا یکی از والدینتان به هر کاری که انجام میدادید علاقه مند شد تا جایی که شما را تصاحب کرد یا حتی تکرار کرد؟
این می تواند مانند اعمال شخصی به نظر برسد که واقعاً به زندگی فرزند خود علاقه مند است. اما کاری که اغلب انجام می دهد این است که دستیابی به اهداف واقعی کودک را سخت تر می کند.
۱۰.از احساس گناه و پول برای کنترل شما استفاده می کنند.
هر کودکی در یک نقطه از والدین خود احساس گناه را تجربه کرده است، به خصوص در هنگام مشاجره. اما افراد سمی به طور منظم به این تاکتیک متوسل می شوند.
حتی به عنوان یک بزرگسال، والدین شما ممکن است همچنان شما را کنترل کنند و از راه هایی برای شما فراهم کنند که بازگشت آن برای شما آسان نباشد. اگر آنطور که آنها انتظار دارند شکست بخورید، آنها سعی خواهند کرد به خاطر “هر کاری که برای شما انجام داده اند” در مورد آن احساس گناه کنید.
والدین سالم می دانند که بچه ها در ازای پول یا هدیه به آنها پاسخ خاصی بدهکار نیستند، مخصوصاً زمانی که این اقلام در وهله اول مطالبه نشده بودند.
۱۱. آنها به شما درمان خاموش می دهند.
ممکن است برقراری ارتباط زمانی که فرد ناامید و عصبانی است دشوار باشد، اما بستن کودک با رفتار خاموش بسیار مضر و نابالغ است.
نادیده گرفتن این درمان منفعل-تهاجمی هر نوع رابطه ای را مختل می کند. این باعث می شود گیرنده احساس کند برای اصلاح وضعیت تحت فشار قرار می گیرد، حتی زمانی که کار اشتباهی انجام نداده باشد.
اگر والدینی برای گفتگوی منطقی خیلی عصبانی هستند، باید قبل از آماده شدن برای گفتگوی مستقیم و روشن کردن موضوع، خود را معذور کنند.
والدین سمی هرگز درگیر تعاملات متقابل با پشتوانه مهارت های خوب گوش دادن و درک نمی شوند.
۱۲. آنها مرزهای سالم را نادیده می گیرند.
در شرایط خاص، حتی ممکن است لازم باشد که والدین برای محافظت از آنها کمی جاسوسی کنند. با این حال، همه باید بتوانند مرزهای روشن و سالمی را برای خود تعیین کنند، به ویژه نوجوانان.
والدینی که سمی هستند، در هر مقطعی این مرزها را نادیده می گیرند و نه تنها اعتماد فرزندان خود را از دست می دهند، بلکه روابط مثبت بین خود را نیز تیره می کنند.
به عنوان مثال، یک والدین سمی درب کودک خود را بدون در زدن اول باز می کنند، بدون اینکه بدانند از وسایل شخصی فرزندشان استفاده می کنند. والدین قطعاً حق دارند فرزندان خود را درگیر کنند اما هرگز در حد ایجاد ارتباط سمی با آنها.
این امر الگویی ایجاد می کند که تشخیص و درک درست مرزها را برای فرزندانشان در آینده دشوار می کند.
۱۳. آنها شما را مسئول شادی خود می کنند.
اگر یکی از والدینتان به طور مستقیم یا غیرمستقیم شما را مسئول ناراحتی ها و مشکلات زندگی خود می داند، در این صورت انتظارات غیرواقعی از نقش شما در زندگی خود دارد. هیچ کودکی نباید پاسخگوی خوشبختی والدین خود باشد.
همچنین، والدین هرگز نباید انتظار داشته باشند که فرزندانشان از رویاها و اهداف خود صرفا برای راضی کردن آنها دست بکشند. وادار شدن به این موقعیت، درک این موضوع را برای کودکان بزرگسال دشوار می کند که همه ما مسئول خوشبختی خود هستیم.
قطع ارتباط با افراد سمی از زندگی شما ممکن است غیرممکن به نظر برسد، به خصوص اگر یکی از آنها والدین باشد.
تا زمانی که به طور فعال موضوع را بررسی نکنید، خنثی کردن آسیب روحی و روانی که قبلاً توسط والدین سمی به کودک وارد شده است بسیار دشوارتر خواهد بود.
نکته مثبت این است که هر والدین سمی که خود را در ۱۳ امتیاز این مقاله می شناسند، می توانند برای شکستن الگوهای رفتاری منفی خود به یک مشاور آموزش دیده مراجعه کنند.